ترجمه نامه بسیار مهم امام سجاد (علیه السلام) به آخوند حکومتی محمد زهری

ساخت وبلاگ

محمد زهری مشهور به ابن شهاب، یکی از بزرگترین علمای دینی اسلام بود که حکام ظالم بنی امیه خدمت می‌کرد. امام سجاد علیه السلام در نامه‌ای این آخوند حکومتی و درباری را مذمت و سرزنش و نصیحت کردند. این نامه که حاوی نکات بسیار مهمی است که بسیاری از مصادیق آن شامل آخوندهای حکومتی و به ظاهر غیرحکومتی (که در باطن با حکام ظالم بسته‌اند و در برابر جنایات آن‌ها سکوت می‌کنند) نیز می‌شود، امروز به روایت ابن شعبه حرانی در کتاب شریف تحف العقول در دسترس ماست. ترجمه آن از این قرار است:

خداوند، ما و تو را از فتنه‌ها حفظ کند و بر تو رحم نماید تا گرفتار دوزخ نشوی؛ در حقیقت، تو به حال و روزی افتاده‌ای که جا دارد هر که تو را در این حال و وضع بیند بر تو دلسوزی نماید. به تحقیق، بار نعمت‌های الهی که تو را از تنی سالم و عمری طولانی برخوردار ساخته بر دوش تو سنگین شده، حجت‌های خدا بر تو تمام گشته، چرا که تو را با کتابش آشنا ساخته و فهم دین خود را به تو آموخته و سنت پیامبرش را به تو معرفی کرده و در برابر هر نعمتی که به تو داده و هر حجتی که برای تو آورده، وظیفه‌ای را بر دوش تو نهاده که مورد نظر اوست و این همه، برای آن است كه میزان سپاسگزاری تو را آزمایش نماید و لطف و فضل خود را بر تو آشکار سازد و در این خصوص فرموده است: «اگر واقعا سپاسگزاری کنید، نعمت شما را افزون خواهم کرد و اگر ناسپاسی نمایید، قطعا عذاب من سخت خواهد بود» (سوره ابراهيم، آيه ۷)؛ پس بنگر فردای قیامت که در پیشگاه خدا خواهی ایستاد چگونه مردی خواهی بود؟ آن روزی که خدا در باره نعمت‌های خویش از تو بازجویی نماید که چگونه حق آن‌ها را رعایت کرده‌ای؟ و در خصوص حجت‌های خود سوال نماید که چگونه با آن‌ها برخورد نموده‌ای؟ مبادا گمان کنی که خدا از تو عذری پذیرد و به تقصیر تو راضی گردد.

هیهات هیهات! این چنین نیست. خداوند در قرآن علما را مسئول دانسته آنجا كه فرموده: «حتما بايد آن را به وضوح براى مردم بيان نماييد و كتمانش مكنيد» [سوره آل عمران، آيه ۱۸۷).

و بدان که کم‌ترين چیزی کتمان نموده‌ای و سبک‌ترین باری که بر دوش داری این است که با انس خود، ستمگر را از وحشت تنهایی رها ساخته‌ای و راه گمراهی را با نزدیک شدن به او و پذیرفتن دعوتش، برایش هموار کرده‌ای؛ وه! چه می‌ترسم که فردای قیامت همراه با خیانتکاران گرفتار گناه خود باشی و به خاطر درآمدی که در اثر کمک به ستمگران به دست آورده‌ای مورد بازخواست قرار گیری؛ زيرا تو چیزی را دریافت کرده‌ای که نه از آن تو است و نه از آن کسی که آن را به تو بخشیده است و به کسی نزدیک شده‌ای که حق هیچکس را نپرداخته است و تو نیز از این نزدیکی خود به او برای جلوگیری از باطل استفاده نکرده‌ای و کسی را که به جنگ خدا رفته دوست داشته‌ای. آيا غیر از این است که دعوت آن‌ها از تو برای این بود که تو را محور چرخش دستگاه ظلم و ستم خود قرار دهند؟! و با پل قرار دادن تو راهی برای گرفتار ساختن مردم پیدا کردند و تو را نردبان گمراهی و مبلغ تباهکاری و پوینده راه خود نمودند. در تو نسبت به علماء [آل محمد علیهم السلام‌] بذر شک و شبهه کاشتند و به وسیله تو دل نادانان را صید کردند و تو آن چنان در این کار پیش رفتی که برجسته‌ترین وزیران و نیرومندترین یاران آن‌ها هم نمی‌توانستند اینچنین فسادشان را اصلاح جلوه دهند و راه رفت و آمد خواص و عوام را به درگاه آن‌ها هموار سازند. [در مقابل این همه خوش‌خدمتی]، چه بسیار کم به تو مزد دادند در برابر آنچه از تو گرفتند! چه کم برای آبادی دنیایت مایه گذاشتند در برابر تخریب آخرتت! پس مراقب خود باش كه دیگری به فکر مراقبت تو نیست و همچون مردی مسئول به حساب خود رسیدگی کن.

ببین چگونه بايد سپاسمند باشى از کسی که تو را تغذیه [مادى و معنوى‌] کرده، چه در خردسالی و چه در بزرگسالی. وه چه می‌ترسم كه تو در شمار کسانی باشی که خداوند در باره آن‌ها در قرآن چنین فرموده است: «پس بعد از آنان، جانشینانی وارث کتاب آسمانی شدند که متاع اين دنیاى پست را می‌گیرند و می‌گویند: «بخشیده خواهیم شد»». (سوره اعراف، آيه ۱۶۹).

تو در خانه دائمی نیستی بلکه در اقامتگاه موقتی به سر می‌بری که آهنگ کوچ از آن داده شده است، مگر آدمی پس از مرگ همسالانش چقدر زنده می‌ماند؟ خوشا به حال آن کس كه در دنیا بیمناک باشد و بدا به حال آن کس که بمیرد و گناهانش بعد از او ماندگار باشد. به هوش باش كه نیک آگاه شدی و بشتاب که فرصت محدودی برای تو تعیین شده و تو با کسی وارد معامله شده‌ای که نادانی در او راه ندارد و به راستی، کسی که حفاظت تو را به عهده گرفته از تو یک آن هم غافل نیست.

حاضر باش که به زودى تو را سفری دور و دراز پیش آيد و گناهت را درمان کن كه به راستی، بيماری سختی به وجود تو راه یافته است و گمان مکن که من در صدد بازخواست و نکوهش و سرزنش تو هستم، بلکه می‌خواهم خداوند اندیشه مرده تو را، دیگر بار، احیاء نماید و آنچه که احیاء نماید و آنچه از دین تو [در اثر همکاری با حاکمان ستمگر] نهان گشته به تو بازگرداند و سخن خدای تعالی در کتابش را به یادت آورم که فرمود: «و یادآوری کن که مومنان را یادآوری سود بخشد» (سوره ذاریات، آيه ۵۵).

تو یاد همسالان و نزدیکانت را که درگذشته‌اند، به فراموشی سپردی و پس از آنان، همچو قوچ شکسته‌شاخ، به جا ماندی. نگاه کن که آیا آنان نیز چون تو گرفتار آمدند؟ و یا چونان تو سقوط کردند؟ یا آن که تو كار خیری را به یاد می‌آوری که آن‌ها آن را فرو گذاشته باشند و به چیزی پی برده باشی که آن‌ها به آن دست نیافته بودند؛ بلکه فرق این است که در دل مردم نفوذ کردی و آن‌ها دور تو را گرفتند و از نظریه تو پیروی نمودند و امر تو را فرمان بردند؛ به طورى كه اگر چیزی را حلال دانی حلالش دانند و اگر چیزی را حرام شماری حرامش شمارند در حالی كه تو شرائط و شایستگی چنین کاری را نداری؛ اما دلبستگی آنان به تو زمینه‌ساز چنین نفوذی بوده است و از طرف دیگر، از دست رفتن دانایانشان و چیرگی نادانی بر تو و هم بر ایشان و ریاست‌دوستی و دنیاطلبی تو و ایشان، همه، پشتوانه این محبوبیت شده است. آيا توجه نداری که تو در نادانی و فریبکارى غوطه‌وری و مردم در بلا و فتنه گرفتارند؟ آری، این تو بودی که آن‌ها را در بلا و فتنه درافکندی و از کار و زندگی بازداشتی و از اینکه تو را در آن موقعیت می‌بینند، شیفته آنند که به آن موقعیت علمی تو نائل شوند که تو نائل‌شده‌ای یا دریابند آن را چه تو دریافته‌ای، ولی توسط تو به دریایی افتادند که ژرفای آن دانسته نشود و به بلائی گرفتار آمدند که اندازه آن معلوم نگردد. خدا به داد ما و تو برسد و هو المستعان.

اما بعد؛ اینک تصمیم بگیر از وضعی که برای خود ساختی روی گردانی تا به نیکان بپیوندی که در جامه‌های ژنده به خاک سپرده شدند و چندان از شدت گرسنگی رياضت می‌کشیدند که شکمشان به پشتشان چسبیده بود و میان آن‌ها و خدا حجابی نبود و نه دنیا توانست آنان را فریب دهد و نه خود فریفته دنیا شدند. [آری] آن‌ها شیفتگی را پیشه ساختند و به جستجو پرداختند و بی‌درنگ به نیکان پیوستند. اگر دنیا در جان توى پیرمرد عالم مردنی چنین رخنه كرده، پس آن نوجوان که نه علم چندانی دارد و نه رأی پخته‌ای و نه عقل نابی، تكليفش چيست؟ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ‌! پس به چه کسی باید پناه برد؟ به چه کسی باید گلایه کرد؟ ما گلایه و درد دل خود و آنچه را که در تو مشاهده می‌کنيم به درگاه خدا عرضه می‌داريم و مصیبتی که از جانب تو به ما رسيده به حساب خدا می‌گذاریم. اینک نیک بنگر که چگونه باید سپاسمند باشی از کسی که تو را تغذیه [مادی و معنوی] کرده، چه در خردسالی و چه در بزرگسالی. و چگونه تجلیل می‌کنی از کسی که در پرتو دین خود تو را به خوشنامی معروف ساخته است؟ و چگونه از کسوت آن کس که تو را با پوشاندن کسوت و پوشش خود در میان مردم آبرومند ساخته حفاظت می‌کنی؟ و چگونه است نزدیکی و دوری تو از آن کس كه تو را فرمان نزدیکی و فروتنی داده است؟ تو را چه شده که از خواب غفلت بیدار نمی‌شوی و از لغزش خویش باز نمی‌ايستی تا بگویی: سوگند به خدا که من در تمام عمر خود یک بار هم نشد که به پا خیزم و محض رضای خدا، دین خدا را زنده سازم یا باطلی را بمیرانم. پس این است سپاسمندی تو، از کسی که تأمین زندگی تو را به عهده گرفته است.

چقدر بیمناکم که تو در شمار کسانی باشی که خداوند متعال در قرآن فرموده: «نماز * را ضایع کردند و پیرو شهوات نفسانی شدند، به زودی به کیفر گمراهی و تباهی برسند».

خداوند قرآنش را در دسترس تو گذاشت و علم آن را به تو آموخت ولی تو آن را تباه ساختی. پس ما سپاس می‌گذاریم خداوندی را که ما را از آن چه تو به آن مبتلا گشتی محفوظمان داشت؛ و السّلام.

تحف العقول عن آل الرسول صلی الله علیه و آله، تالیف ابن شعبه حرانی، ترجمه فارسی از صادق حسن زاده، صفحه ۴۸۲-۴۸۹ چاپ انتشارات نگاران قلم

* پی نوشت:

منظور از نماز در اینجا، بدون شک باطن آن یعنی حضرت امیر المومنین علیه السلام است که در ظاهر نماز را بپا داشتند، اما باطن نماز امیر المومنین علیه السلام و شان و حق و ولایت آن حضرت را ضایع ساختند و نمازشان چیزی بیشتر از خم و راست شدن نبود و نیست؛ چنانچه در روایات آمده است.

متن و ترجمۀ نامۀ حضرت امام سجاد (علیه السلام) به محمّد زهری

سفیر انتظار - Safir Entezar...
ما را در سایت سفیر انتظار - Safir Entezar دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fsafir124 بازدید : 51 تاريخ : دوشنبه 23 مرداد 1402 ساعت: 11:05