قیام مردمان از مشرق زمین یا قیام اهالی خراسان از جمله معدود قیامهای استثناءً مأذون است که بر خلاف تمامی قیامهای پیش از ظهور قائم آل محمد (علیهم السلام) که حران هستند ، از آن بخوبی یاد شده و امر به پیوستن به آن شده است. اما در این میان ابهاماتی است که طبق معمول با حماقتهائی که بعضی جاهلین عالم نما مرتکب شدهاند ، مسائل کمی مبهم شده که بدان خواهیم پرداخت.
حضرت امام محمّد باقر (عليه السلام) فرمودند:
گویا که میبینم گروهی از دورترين شهرهای مشرق زمین، از دیاری که به آن شيلا گویند خروج میکنند، آنان حقشان را از اهل چين میخواهند که به آنها نمیدهند، دوباره آنرا طلب میکنند، باز هم به آنها نمیدهند ؛ پس وقتی [اوضاع را] چنين ببینند ، شمشير بر شانههایشان نهاده [کار به نزاع و جنگ میکشد]. پس آن [چينیها] میپذيرند ، آنچه درخواست کرده بودند را به آنان بدهند ، ولی آنان نپذيرفته و جمع بسياری از آنانرا میکشند ، سپس همۀ سرزمینهای ترک و هند را تسخير کرده و بسوی خراسان [بزرگ] روانه میشوند و [حکومت] آنرا از اهالی طلب میکنند که به آنان نمیدهند، پس آنرا بزور میگيرند. آنان قصدشان جز این نیست که مُلک و سلطنت آنرا به صاحب شما [امام زمان (عليه السلام)] تحویل دهند، پس وقتی سفيانی (لعنة الله علیه) خروج کند ، با او میجنگند و همگی کشته میشوند، بعد از آن به دعای صاحب شما [امام زمان (عليه السلام)] بهمراه آنان که ايشان را کشتند بدنيا بر میگردند [رجعت میکنند] و از آنان انتقام میگيرند و تحت سلطنت او تا پايان دنيا زندگی میکنند.
توضیح:
هیچ شواهدی از اطلاق شیلا بر سین کیانگ چین و سکونتگاه اویغورها ارائه نشده است.
ابوخالد کابلی گوید: حضرت امام محمّد باقر (عليه السلام) فرمودند: گویا که میبينم كه قومى در مشرق خروج كردهاند و خواستار حقّ هستند ولى به ايشان داده نمیشود، باز خواستار آن میشوند و به آنان داده نمیشود، پس چون چنين میبينند شمشير بر شانههایشان مینهند [کار به جنگ میکشد] تا آنکه میپذيرند آنچه که خواسته بودند را به ایشان بدهند ، ولى از پذيرفتن آن خوددارى میكنند تا آنجا که قيام مینمايند و آنرا به كسى جز صاحب شما تحویل نمیدهند، كشته هایشان شهيدند ، اما آگاه باشید اگر من خودم آنانرا در مییافتم ، خواهان حفظ جانم براى صاحب اين امر [ولیّ امر (عجل الله فرجه)] میبودم.
حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمودند:
واى بر مردمان ری از دست تركها ، و واى بر عراقيان از دست مردمان رِى ، و واى بر آنان و باز واى بر آنها از ثط [کوسهها].
عرض كردم: مولای من ثطها كيستند؟
امام فرمودند: گروهى كه گوشهاى آنها از كوچكى چون گوش موش، چشمانشان تنگ و کوچک، لباسشان آهنين و زبانشان شبيه شياطین است [احتمالا منظور نامفهومی آن است] و نیز اَمرد و بدون ریش هستند. از شرشان بخدا پناه بريد، خداوند بدست آنان دين را گشایش خواهد داد و آنها سبب امر ما ميشوند.
توضیح:
بعضی از محدثین قوم کوسه فوق را سپاه هلاکوی مغول قلمداد کردهاند ، اما هلاکو در شهر رِی نبرد برجستهای نداشته، در حالیکه خراسانیان نبردی در رِی خواهند داشت و نیز جناب سید ابن طاوس در کتاب الملاحم والفتن در نقلی غیر متصل به امام، جناب شعیب بن صالح را که از طالقان در افغانستان قیام خواهد کرد ، از کوسگان یاد میکند ؛ لذا این احادیث چه مربوط به قیام مستحسن خراسانی باشد ، چه نباشد ؛ ربطی به هجوم هلاکوخان مغول ندارد.
جابر بن یزید جعفی گوید که حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام) فرمودند:
سفیانی (لعنة الله علیه) پس از ورودش به کوفه و بغداد، سپاهیانش را در دوردستها میپراکند. از ماوراء النهر [خراسان بزرگ] ترسی به او میرسد. مشرقیها با قتال روی به آنان میآورند و سپاهشان را نابود میکنند. پس از آنکه خبرش به وی برسد، سپاه بزرگی را برهبری شخصی از بنی امیه (لعنة الله علیه) بسوی استخر [شیراز در استان فارس ؛ و بروایتی حوالی مرو دشت امروزی] میفرستد. برای آنان نبردهائی در کومِش [قومس ، حوالی سمنان] ، نبردی در دولاب شهر رِی و نبردی در سرحدات زَرَنگ [زرنج ، جنوب شرق ایران] خواهد بود. در آن زمان سفیانی (لعنة الله علیه) فرمان کشتار کوفیان و اهالی مدینه را میدهد ، آنگاه سپاهی با پرچمهای سیاه از خراسان [بزرگ] روی میآورند که رهبرشان جوانی از بنیهاشم است که در کف راستش خالی میباشد و خداوند امور و طریقش را آسان میگرداند. برای وی نبردی در سرحدات خراسان رخ میدهد و نیز هاشمی روی بسوی رِی میآورد و مردی از بنیتمیم را که به وی شعیب بن صالح گفته میشود، به استخر و بسوی اموی رهسپار میکند ...
امام حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام) فرمودند:
خداوند را در طالقان گنجهایی است که [از جنس] طلا و نقره نیستند. بلکه دوازده هزار نفر از اهالی خراسان است که شعارشان احمد احمد است، رهبرشان جوانی از بنی هاشم است که سوار بر بغله شهباء [استری سفید] است و سربندی قرمز بر خود دارد، گویی او را میبینم که از فرات عبور میکند؛ هرگاه آنرا شنیدید بسوی او بشتابید ، حتى اگر سینه خیز بر روی یخها باشد
حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمودند:
برای او گنجی است در طالقان که از طلا و نقره نیست و پرچمی که از زمانیکه پیچیده شد، گشوده نشده و مردانی است که گوئی قلوبشان پارههائی از آهن است. ذرهای شکّ نسبت به ذات خدا در دلهای آنان راه ندارد، سختتر از سنگ هستند. اگر به کوهها حمله برند ، آنرا را از جای بر کَنند. با پرچمهایشان به شهری روی نمیکنند ، مگر آنکه آنرا ویران سازند، چنانکه گوئی عقابهائی بر اسبان سوارند. آنان با لمس زین امام به آن برکت میجویند، اطراف او را گرفته و با جان خود او را در جنگها محافظت میکنند و هر آنچه از آنان بخواهد فراهم میسازند. آنان شب زنده دارانی هستند ، که در نمازشان در سیاهی شب آوائی همچون آوای زنبور بر آورند و بامدادان سوار بر اسبان میباشاند. راهبان شب و شیران روزند، در اطاعت از آقای خود از کنیزکان فرمانبردارترند. همچون چراغند، گویا قلوبشان قنادیل [پرتو افکن] است. از ترس خدا هراسانند، به شهادت فرا میخوانند، خواستار کشته شدن در راه خدایند و شعارشان یا لثارات الحسین است. به هر سوئی بروند رعب و هراس یک ماه جلوتر از آنها پیش رود، دسته دسته بسوی مولا روانه میشوند و خدا بوسیلۀ آنان امام حق را یاری میکند.
توضیح:
گویا شعارها در مقاطع مختلف تغییر میکنند، در حدیث قبل اشاره به احمد احمد شده بود و در حدیث اخیر شعار یا لثارات الحسین.
حضرت امام المؤمنین علی (علیه السلام) فرمودند:
هنگامی که شنیدی پرچمهای سیاه از خراسان روی آوردهاند [حتی اگر] در صندوقی قفل شده قرار داشتی ، [به هر طریق که شده] آنرا بشکن و حتی اگر شده بر روی زمین غلط بزنی [بسوی آنان شتاب کن] تا زیر آن پرچمها بجنگی.
حضرت پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) فرمودند:
ما خاندانى هستيم كه خداوند آخرت را بجاى دنيا برايمان برگزيد. اهل بیتم پس از من رانده شده و با آوارگى روبرو خواهند شد، تا آنكه پرچمهای سیاه از مشرق بر افراشته شوند، آنان حق را مىطلبند اما به آنان داده نمىشود، [تا آنکه] میجنگند و پيروز میشوند و آنچه خواستهاند به آنها داده میشود. پس هر کس از شما یا فرزندانتان آنان را درک کرد اگر شده با سینه خیز رفتن بر روی یخ باشد به نزدشان برود، چرا که آنان پرچمهای هدایتند و آنرا به مردی از اهلبیت من میسپارند که او زمین را پر از عدل و داد مىكند ، چنانكه پر شده بود از ظلم و جور.
خاستگاه قیام جناب شعیب بن صالح سمرقند معرفی شده است، گرچه در بعض احادیث اشاره به طالقانی بودن آن [ولایت تخار در کشور افغانستان] شده است.
چند نکته:
۱. بر خلاف ادعای حاکمان ایران و تصور عدهای بیسواد از حامیانِ ایشان ، خاستگاه و شکل گیری این قیام ربطی به ایران ندارد.
۲. رهبر اصلی قیام، شعیب بن صالح نیست، بلکه بنیهاشمی مشرقی است که این دو نفر شخصیتهائی جداگانه میباشند. در واقع حناب شعیب بن صالح یک فرماندۀ لشکر است ، تا یک رهبر.
۳. موقعیت دقیق شیلا بعنوان مبداء قیام، برخلاف گمانه زنیهای بیپایه، همچنان مبهم است.
۴. حدیث ابوخالد کابلی نشان میدهد، هر طور شده باید قیام را همراهی کرد ، اما نه با بذل جان، و بذل جان را در کنار شخص امام زمان (عحل الله فرجه) تأکید کردهاند، شاید ترجیح بذل جان موکول به مقطع متأخر حضور امام است.
همچنین حدیث جابر، نبرد اولیه مشرقیان را مجزا از سپاه بنیهاشمی ذکر میکند که شاید بتوان گفت بنیهاشمی از ابتدا رهبری کل قیام مشرق را در دست ندارد، الله اعلم
۵. منظور از خراسان در لسان احادیث، خراسان حال حاضر نیست بلکه خراسان بزرگ است که از سرحدات چین و هند شروع میشد و بسیاری کشورها [آسیای میانه] و بخش بزرگی از ایران را در بر میگرفت، بطوریکه سرحدات غربی آن تا شهر رِی میرسید.
۶. علاوه بر شهر طالقان در ایران، شهری با نام طالقان در افغانستان وجود دارد که مرکز ولایت تخار است و قریب به یقین طالقان در احادیث همان طالقان افغانستان است.
۷. مراد از ترکها در احادیث، کشور ترکیه نیست بلکه منظور ترک نژادان و غالبا زردپوستان تنگ چشم آسیای مرکزی و شرقی میباشند، مراد از رومیان غالباً روم شرقی است که عمدتاً معادل ترکیه امروزی، بالکان، شرق و جنوب اروپا تا حوالی ایتالیاست؛ در لسان احادیث از غرب اروپا با لفظ أفرنج [فرانکها، عمدتاً اهالی فرانسه و آلمان] و اندلس [عمدتاً اسپانیا و پرتغال] یاد شده است. همچنین بنی اصفر در روایتی معادل رومیان است که شاید اشاره به سر و موی بلوند آنان است و نیز گفتهاند جدّ رومیان اصفر بوده.
- در پیوستن به مشرقیها شکی نیست ، بلکه در روایات آمده است: حتی اگر شده سینه خیز روی یخ بروید.
در روایتی آمده است: حفظ جان کنید؛ جمع اینها میشود اینکه همه گونه فداکاری برایشان بکنیم ، اما قصدمان کشته شدن ، جانبازی ، شهادت و بذل جان نباشد ؛ چون حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام) در انتهای حدیث فرمودهاند: اگر من خودم آنانرا در مییافتم ، خواهان حفظ جانم براى صاحب اين امر [ولیّ امر (عجل الله فرجه)] میبودم. یعنی نمیخواهند مستقیم پیوستن به این قیامها را واجب کنند. پس یعنی همه جور فدارکاری کنید، اما بهتر است در جنگ تا قبل از پیوستن به امام شهید نشوید!
- در احادیث روشن است مشرقیها به سرکردگی بنی هاشمی، با خراسانیها یکی میشوند، و بنی هاشمی، شعیب بن صالح را بجنگ سفیانی میفرستد.
سفیر انتظار - Safir Entezar...
ما را در سایت سفیر انتظار - Safir Entezar دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : fsafir124 بازدید : 91 تاريخ : پنجشنبه 4 اسفند 1401 ساعت: 15:16