ياد مهدي (عج) – مهدي (عج) از ديدگاه حضرت امام علي (ع)

ساخت وبلاگ

احاديث و روايات وارده از وجود مقدّس پيشواي پرهيزكارن ، اميرِ مؤمنان ، حضرت امام علي بن ابيطالب (ع) در پيرامون شخصيّت ، عظمت و برنامهء حكومت جهاني  توحيدي حضرت صاحب‌الامر (عج) بيرون از شمارش است ؛ كه به جهت تبرّك و تيمّن به چند نمونه از آن بسنده مي‌گردد. همچنين از نويدهاي كتاب ارجمند نهج البلاغه نيز استفاده مي‌شود ؛ هر چند كه مرحوم مهدي فقيه ايماني در كتاب « مهدي منتَظَر در نهج البلاغه » به اين موضوع پرداخته است.*1

1‌- « إذَا نَادَي مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ أنَّ الْحَقَّ فِي آلِ مُحَمَّدٍ فَعِنْدَ ذَلِكَ يَظْهَرُ الْمَهْدِيُّ عَلَي أفّوَاهِ النَّاسِ ، يَشْرَبُونَ ذِكْرَهُ ، فَلَا يَكُؤنُ لَهُمْ ذِكْرٌ غَيْرُهُ. هنگامي كه منادي غيبي از آسمان بانك برآورد كه حقّ با آلِ محمّد (ص) است ، نام مهدي (عج) بر سر زبانها مي‌افتد و جهان مملو از نام او مي‌شود ؛ ديگر يادي از غير او به ميان نمي‌آيد ».*2

2‌- « يَظْهَرُ صَاحِبُ الرَّايَةِ الْمُحَمَّدِيَّةِ وَ الدُّوْلَةِ الْأحْمَدِيَّةِ ، ألْقَائِمُ بِالسَّيْفِ وَ الْحَالُّ الصَّادِقُ فِي الْمَقَالِ ، يُمَهِّدُ الْأرْضَ وَ يُحْييِ السُّنَّةَ وَالْفَرْضَ. صاحب پرچم محمّدي و دولت احمدي (ص) ظاهر مي‌شود ؛ در حاليكه قيام به شمشير فرموده و با راستگوئي و استواري در گفتار پيش مي‌تازد و آرامش را به زمين باز مي‌گرداند – يا زمين را براي اقامه نمودن عدالت اجتماعي آماده مي‌سازد – احكام الهي و سنّت‌هاي نبوي – واجبات و مستحبّات – را زنده مي‌نمايد ».*3

3‌- « لِلْقَائِمِ مِنَّا غَيْبَةٌ أمَدُهَا طَويلٌٌ ، كَأنِّي بِالشِّيعَةِ يَجُولُونَ جَوَلَانَ النِّعَمِ فِي غَيْبَتِهِ ، يَطْلُبُونَ الْمَرْعَي فَلَا يَجِدُونَهُ ؛ أبَا فَمَنْ ثَبَّتَ مِنْهُمْ عَلَي دِينِهِ ، وَ لَمْ يَقْسُ قَلْبُهُ لِطُولِ غَيْبَتِهِ إمَامِهِ ، فَهُوَ مَعي فِي دَرَجَتي يَوْمَ الْقيَامِةِ. براي قائم ما (عج) غيبتي است كه مدّت آن بطول خواهد كشيد ، شيعيان را گوئي با چشم خود مي‌بينم كه همانند گلّهء بي‌صاحبي كه در دشت و صحرا پراكنده شدن به دنبال چراگاه مي‌گردند ؛ در غيبت او به جستجوي او مي‌پردازند ، و نمي‌يابند. آگاه باشيد كه هر كس بر آئين خود استوار نمايند و در اثر طول غيبت دلش را قساوت نگيرد ، روز قيامت در كنار من خواهد بود ».*4

4‌- « إنَّ الْقَائِمَ مِنَّا إذَا قَامَ لَمْ يَكُنْ لِأحَدٍ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ ، فَلِذَلِكَ تَخْفَي وِلَادَتُهُ وَ يَغيبُ شَخْصُهُ. هنگامي كه قائم ما (عج) قيام كند ، بيعت كسي در گردن او نخواهد بود ؛ لذا تولّدش پنهاني انجام مي‌گيرد و خودش غائب مي‌شود ».*5

5‌- « ألتَّاسِعُ مِنْ وُلْدِكَ يَا حُسَيْنُ! هُوَ الْقَائِمٌ بِالْحَقِّ ، ألْمُظْهِرُ لِلِّدينِ ، وَالْبَاسِطُ بِالْعَدْلِ. نُهُمين فرزند تو ، اي حسين! قيام به حقّ مي‌كند و دين را آشكار مي‌سازد و عدالت را مي‌گستراند ».

امام حسين (ع) عرض كرد: اي اميرِ مؤمنان! آيا بطور قطع اين شدني است؟!

فرمود: « أي وَالَّذي بَعَثَ مُحَمَّداً (ص) بِالنُّبُوَّةِ وَاصْطَفَاهُ عَلَي جَميعِ الْبَرِيَّةِ. وَ لَكِنْ بَعْدَ غَيْبَةٍ وَ حَيْرَةٍ ، لَا يَثْبُتُ فِيهَا عَلَي دينِهِ إلَّا الْمُخْلَصُونَ الْمُبَاشِرُونَ لِرُوحِ الْيَقينِ ، ألَّذينَ أخَذَ اللهُ ميثَاقَهُمْ بِوِلَايَتِنَا وَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإيمَانَ ، وَ أيِّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ. آري ؛ سوگند به خدائي كه حضرت محمّد (ص) را به حقّ به رسالت برگزيد و بر همهء جهانيان برتري داد. ولي پس از يك دوران غيبت و سرگرداني ؛ بر دين خود استوار نمي‌ماند ، مگر افراد خالصي كه روح يقين را لمس كرده باشند ، كه خداوند از آنها براي ولايت ما پيمان گرفته و در دلشان ايمان نوشته ، و با روحي از نزد خود آنان را تأئيد كرده است ».*6

اين سخن اميرِ مؤمنان (ع) اعلام خطر است كه با طولاني شدن مدّت غيبت ، تبليغات زهرآگسن شياطين جنّ و انس ، در اعتقادات شيعيان تزلزل ايجاد نكند ، مرابطه و پيوند آنها با امام زمانشان (عج) قطع نشود ؛ كه كوچكترين ترديد و تزلزل در اين امر ، سرآغاز سقوط در درّهء ضلالت و هلاك است.

6‌- مردي به خدمت اميرِ مؤمنان (ع) شرفياب شده ، عرض نمود: از مهدي خود (عج) براي من سخن بگو! امام علي (ع) فرمود: « إذَا دَرَجَ الدَّارِجُونَ وَ قَلَّ الْمُؤْمِنُونَ وَ ذَهَبَ الْمُجْلِبُونَ ، فَهُنَاكَ. هنگامي كه رفتني‌ها بروند ، اهل ايمان كم شوند ، آشوبگران و جنگ طلبان نابود شوند ؛ پس آنجاست ».

آن مرد عرض كرد: اي اميرِ مؤمنان! درود خدا بر تو باد ، توضيح دهيد كه آن حضرت (عج) از كدام طائفه است؟!

فرمود: « مِنْ بَني هَاشِم ، مِنْ ذِرْوَة طَوْد الْعَرَبِ وَ بَحْرِ مَغيضِهَا إذَا وَرَدَتْ ، وَ مَجْفُوِّ أهْلِهَا إذَا أتَتَ ، وَ مَعْدَنِ صَفْوَتَهَا إذَا اكْتَدَرَتْ ، لَايَجْبُنُ إذَا الْمَنَايَا هَلَعَتْ وَ لَا يَخُورُ إذَا الْمَنُونُ الكْتَنَفَتْ ، وَ لَايَنْكُلُ إذَا الْكُمَاةُ اصْطَرَعَتْ ، مَشَمَّرٌ مُغْلَوْلَبٌ ظَفِرٌ ضَرْغَامَةٌ حَصِدٌ مُخْدش ذِكْرٌ ، سَيْفٌ مِنْ سُيُوفِ اللهِ ، رَدسُ قُثَّمٍ ، نَشِقٌ رَأسُهُ فِي بَاذِخِ السُّودَدِ ، وَ غَارِرٌ مَجْدُهُ فِي أكْرَمِ الْمَحْتِدِ ، فَلَا يَصْرِفَنَّكَ عَنْ تَبِعتِهِ صَاریفٌ ، يَنُوصُ إلَي الْفِتْنَةِ كُلَّ مِنَاصٍ ، إنْ قَالَ فَشَرُّ قَائِلٍ ، وَ إنْ سَكَتَ فَذُو دَعَايِرِ. از بني هسم ، از برترين نژاد عرب ، از قلّهء شرف ، از اقيانوس بيكران كه همهء نهرهاي فضيلت بسوي آن جاري است. پناه همهء پناهندگان ، معدنِ صفا در هنگامي كه همه مكدّر شوند. وقتي مرگ چنگ و دندان نشان دهد ، او هراسي به دل راه ندهد. هنگامي كه عرصهء نبرد تنگ‌تر شود ، ضعف و زبوني نشان ندهد. وقتي كه قهرمانها نقش بر زمين شوند ، او عقب‌نشيني نكند. همواره آمادهء نبرد ، هميشه پيروز ، هميشه دشمن‌شكن ، شير بيشهء شجاعت ، درو كنندهء ريشهء ستمگران ، ويرانگر كاخهاي ظلم و استبداد ، قهرماني شجاع و بزرگوار ، شمشير برّنده‌اي از شمشيرهاي خداوند ، دست بخشندهء خداوندي ، اوج قلّهء شرف انساني ، كه در اعماق اصيل‌ترين فضيلتها ريشه دوانيده است. پس هيچ فتنه و پديده‌اي تو را از پيروي او منصرف نكند ؛ كه چنين فتنه‌گري اگر سخن بگويد ، بدترين گويندگان است ، و اگر خاموش نشيند ، همهء پليدي‌ها و حيله‌گري‌ها را در خود جاي داده است ».

سپس در توصيف حضرت مهدي (عج) فرمود: « أوْسَعُكُمْ كَهْفاً وَ أكْثُركُمْ عُلْماً وَ أوْصَلُكُمْ رَحِماً. أللَْهُمَّ فَدجْعَلْ بَيْعَتَهُ خَرُوجاً مِنَ الْغُمَّةِ وَاجْمَعْ بِهِ شَمْلِ الْدُمَّةي ، فَإنَّ خَارَاللهُ لَكَ فَاعْزَمْ وَ لَا تَنْثَنِ عَنْهُ إنْ وُقِفْتَ لَهُ ، وَ لَا تُجْيزَنَّ عَنْهُ إنْ هُدِيتَ إلَيْهِ هَاه وَ أوْمأ بِيَدِهِ إلَي صَدْرِهِ شَوْقاً إلَي رُؤْيَتِهِ. استانه‌اش از همه وسيعتر ، دانشش از همه افزونتر ، و براي خويشاوندان از همه نيكوتر است. حدايا! بيعت او را پايان دهندهء همهء اندوه‌ها قرار بده. پراكندگي امّت را بدست او به يگانگي مبدّل فرما. اگر خداوند براي تو ارادهء خير كند و چنين روزي را نصيب تو سازد ، چون كوه استوار باش. اگر چنين روزي را درك كني ، بسوي اَحَدي از او روي مگردان. اگر به كويش راه يافتي ، از او در مگذر. آنگاه با دست مباركش به طرف سينه‌اش اشاره كرد و فرمود: آه ، چقدر مستاق ديدار او هستم ».*7

اميرِ مؤمنان (ع) در اين خطبهء بسيار شيوا كه قلم از ترجمهء كامل آن ناتوان است ، از برنامه‌هاي جهاني حضرت مهدي (عج) و پايان يافتن دوران خواري و سرگرداني امّت ، فرا رسيدن روزگار رهائي و خلاص ، سپري شدن دوران خفقان و اختناق ، و اقامهء حكومت واحد جهاني بر اساس عدالت و قسط با زعامت و رهبري امام معصوم ، با بيان بسيار كوتاه و نافذ سخن گفته است. در پايان سخنانش نيز ، آهي از اعماق دل كشيده ، اظهار اشتياق به ديدار آن امام موعود و منتهاي مقصود نموده است ؛ در حاليكه بيش از دو قرن به ولادت حضرت صاحب‌الامر (عج) باقي مانده بود. اگر اميرِ مؤمنان (ع) چنين روزگاري در ميان ما بود كه بيش از هزار و صد و هشتاد سال تمام ديدگان نگران و مشتاق منتظران ، چشم انتظار ظهور آن حضرت (عج) است ، چه بيانات شيوائي در بيان درد هجران بر زبان مباركشان جاري مي‌نمودند؟! چه آهي از سويداي دل بر مي‌آوردند؟!

7‌- أصبَغ بن نُباته مي‌گويد: به خدمت اميرِ مؤمنان ، علي بن ابيطالب (ع) شرفياب شدم ، ديدم كه در درياي فكر غوطه‌ور است و با انگشت مباركش به زمين مي‌زند. عرض كردم: اي اميرِ مؤمنان! چه شده؟! شما را انديشناك مي‌بينم؟ با انگشت مبارك بر زمين مي زنيد؟! مگر به آب و گل علاقمند شده‌ايد؟!

فرمود: « لَا وَاللهِ مَا رَغِبْتُ فِيهَا وَ لَا فِي الدُّنْيَا يَؤْماً قَطُّ ، وَ لَكِنْ فَكَّرْتُ فِي مَوْلُودٍ يَكُونُ مِنْ ظَهْري ، ألْحَادي عَشَرَ مِنْ وْلْدي ، هُوَ الْمَهْدِيُّ يَمْلُاءُهَا عَدْلاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلماً ، تَكُونُ لَهُ حَيْرَةٌ و غَيْبَةٌ ، يَضِلُّ فِيهَا أقْوَامٌ وَ يَهْتَديُ فِيهَا آخَرُونَ. نه ، به خدا سوگند ، حتَّي يك روز هم به اين خاك و به اين دنيا علاقمند نشدم ؛ ولي داشتم فكر مي كردم در بارهء مولودي كه از نسل من بدنيا خواهد آمد. او يازدهمين فرزند من است. او مهدي ما (عج) است ، كه زمين را پُر از عدل و داد مي‌كند ؛ پس از آنكه از جور و ستم پر شده باشد. براي او دوران غيبت و سرگرداني هست. در آن روزگار اقوامي از راه حقّ منحرف مي‌شوند و اقوام ديگري به راه هدايت رهنمون مي‌شوند ».

أصبغ مي‌گويد: عرض كردم: اي اميرِ مؤمنان! آيا اين كار شدني است؟!

فرمود: «‌ آري ، آن حتمي است ، و از قلم تقدير گذشته است. اي أصبغ! تو چه مي‌داني كه اين امر چگونه است؟! آنها بهترين اين امّت هستند با بهترين اين عترت ».

اصبغ پرسيد: سپس چه خواهد شد؟!

فرمود: « آنگاه خداوند هر چه اراده كند ، انجام خواهد شد ؛ كه براي او اراده‌ها و هدفها و اغراضي است ».*8

8‌- « طُوبَي لَهُمْ عَلَي صَبْرِهيمْ عَلَي دينِهِمْ فِي حَالِ هُدْنَتِهِمْ ، وَ يَا شَوْقَاهُ إلَي رُؤْيَتِهِمْ فِي حَالِ ظُهُورِ دَوْلَتِهِمْ ، وَ سَيَجْمَعُنَا اللهُ وَ أيَّاهُمْ فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ مَنْ صَلَحَ  مِنْ أبَائِهِمْ وَ أزْوَاجِهِمْ وَ ذُرِّيَاتِهِمْ. خوشا به حال آنها [شيعيان و منتظران و ياران امام مهدي (عج)] در زمان صلح و آرامش آنها ، خوشا بر شكيبائي آنها در راه دينشان. چقدر مشتاق هستم كه آنها را در زمان تشكيل دولتشان ببينم. خداوند بين ما و آنها ، و شايستگان از پدران و مادران و همسران و فرزندانشان ، در بهشت برين جمع خواهد فرمود ».*9

9‌- « يَفْرَحُ لِخُرُجِهِ أهْلُ السُّمَاءِ وَ سُكَّانُهَا ، وَ يَمْلَاءُ الْأرْضَ عَدْلاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً و قِسْطاً. براي ظهور او اهل اسمانها شادماني مي‌كنند. روي زمين را پُر از عدالت مي‌كند ؛ پس از آنكه با جور و ستم پُر شده باشد ».*10

10‌- « وَ إنَّ مِنْ وَرَائِكُمْ فِتَناً مُظْلِمَةً عَمْيَاءَ مُنْكَسِفَةً ، لَا يَنْجُوا مِنْهَا إلَّا النُّوْمَةٌ. قِيلَ: يا أميرالْمؤمنين! وَ مَا النُّوْمَة؟ قَالَ: ألَّذي يَعْرِفُ النَّاسَ وَ لَا يُعْرِفُونَهُ. به دنبال شما فتنه‌هاي تاريك ، كور و ظلماني هست كه از آنها كسي جُز نُومَة نجات نمي‌يابد. پرسيدند: يا اميرالمؤمنين! نُومَة چيست؟! فرمود: كسي كه مردم را مي‌شناسد ، ولي مردم او را نشناسند ».*11

11‌- اميرِ مؤمنان ، امام علي (ع) ، ضمن نامه‌اي خطاب به معاوية بن ابي‌سفيان ، از لشكر سفياني سخن گفتند و افزودند: « ... رَجُلٌ مِنْ وُلْدي زَكيٌّ نَقِيٌّ ، ألَّذي يُمْلَاءُ الْأرْضَ عَدْلاً وَ قِسْطاً ، كُمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً ، وَ إنِّي لِأعْرِفُ إسْمَهُ أيْنَ كُمْ هُوَ يَوْمَئِذٍ وَ عَلَامَتَهُ ، وَ هُوَ مِنْ وُلْدِ إبّنِيَّ الْحُسَيْنِ الَّذي يَقْتُلُهُ إبّنُكَ يَزيدّ ، وَ هُوَ الثَائِرٌ بِدَمِ أبِيهِ ... مردي نيكوسرشت و پاك روش از اولاد من ، زمين را پُر از عدل و داد مي‌كند ؛ آنچنانكه پُر از جور و ستم شده است. من نام و نشان او را مي‌دانم كه آن روز او كي و كجاست! او از تبار پسرم حسين (ع) است ، همان حسين كه پسرت يزيد او را مي‌كشد ، و او [امام مهدي (عج)] خون پدرش [امام حسين (ع)] را مي‌گيرد ».*12

12‌- اميرِ مؤمنان ، علي (ع) پس از جنگ نهروان ، ضمن يك خطبهء طولاني در مورد « مَلاحم » به تفصيل سخن گفت و در فرازي خطاب به حضرت صاحب‌الامر (عج) فرمودند: « اي پسر بهترين كنيزان ، تا به كي بايد انتظار كشيد؟! مژده باد به پيروزي نزديك از پروردگار بخشايشگر. پدر و مادرم فداي آن تعداد اندكي باشند كه نامهاي آنها در زمين مجهول است ، تا هنگامي كه وقت ظهور فرا رسد. همهء شگفتي‌ها ، از جمع شدن پراكنده‌ها ، درو شدن گياهان و صداهاي پياپي ، در ميان جمادي و رجب است ».*13

13‌- « ألْإسْلَامُ وَالسُّلّطَانُ الْعَادِلُ أخَوَانِ ، لَايَصْلُحُ وَاحِدٌ مِنْهُمَا إلَّا بِصَاحِبِهِ ، ألْإسْلَامُ اُسٌّ وَالْسُلْطَانُ الْعَادِلُ حَارِسٌ ، مَا لَا اُسٌّ لَهُ فَمُنْهَدِمٌ وَ مَا لَا حَارِسٌ لَهُ فَضَائِعٌ ، فَلِذَلِكَ إذَا رَحَلَ قَائِمُنَا (عج) لَمْ يَبْقَ أثَرٌ مِنَ الْإسْلَامِ ، وَ إذَا لَمْ يَبْقَ أثَرٌ مِنَ الْإسْلَامِ لَمْ يَبْقً أثَرٌ مِنَ الدُّنْيَا. اسلام و سلطان عادل دو برادر همزاد هستند. يكي از آنها ، بدون ديگري به كمال شايسته نمي‌رسد. اسلام پايه است و سلطان عادل نگهبان آن است. آنچه بي‌پايه و بدون اساس باشد ، ويران مي‌گردد ؛ و آنچه نگهبان ندارد ، تباه و ضايع مي‌شود. لذا هنگامي كه قائم ما (عج) رحلت مي‌كند ؛ ديگر – بعد از انقضاي رجعت - اثري از اسلام نمي‌ماند ، و هنگامي كه اثري از اسلام نباشد ، اثري از دنيا نخواهد بود ».*14

14‌- امام علي (ع) مي فرمايند: «‌ أللَّهُمَّ بَلَي لَا تَخْلُوا الْأرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ إمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً أوْ خَائِفاً مَغْمُوراً ، لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللهِ وَ بَيِّنَاتُهُ ، وَ كَمْ ذَا وَ أيْنَ اُلَئِكَ وَاللهِ الْأقَلُّونَ عَدَداً ، وَ الْأعْظَمُوا عِنْدَاللهِ قَدْراً. يَحْفَظُ اللهُ بِهِمْ حُجَجَهُ وَ بَيِّنَانِهِ ، حَتَّي يُوْدِعُوا نُظَرَائَهُمْ ، وَ يَزْرَعُوهَا فِي قُلُوبِ أشْبَاهِهِمْ. هَجَمْ بِهِمُ الْعِلْمُ عَلَي حَقيقَةِ الْبَصيرَة ، وَ بَاشَرُوا رُوحَ الْيَقينَ ، وَاسْتَلَانُوا مَا اسْتَعْوَرَهُ الْمُتْرَفُونَ ، وَ أنِسُوا بِمَا اسْتَوْحِشَ مِنْهُ الْجَاهِلُونَ ، وَ صَحِبُوا الدُّنْيَا بِأبْدَانٍ أرْوَاحُهَا مُعَلَّقَةُ بِالْمَحَلِّ الْآعْلَي. اُولَئِكَ خُلَفَاءُ اللهِ فِي أرْضِهِ ، وَالدُّعَاةُ إلَي دينِهِ. آهِ ، آهِ شَوْقاً إلَي رُؤْيَتِهِمْ! بار خدايا! هرگز روي زمين از كساني كه دين خدا را به حجّت برپاي دارند ، تهي نمي‌ماند. خواهد آشكار و ظاهر باشند ، يا خائف و پنهان از چشم باشند ؛ تا برهانهاي حقّ و نشانه‌هاي روشن او از ميان نرود. امّا اينها چند نفر هستند و كجايند؟! به خدا سوگند كه به شمار بس اندك ، و به منزلت بسيار والا هستند. خداوند حجّتها و نشانه‌هاي روشن خود را بوسيلهء آنها نگاه مي‌دارد ؛ تا آن را به نظيران خويش به امانت بسپارند و در دل اشباه خويش كشت دهند و بارور سازند. دانش ، آنها را به حقيقتِ بينائي رهنمون مي‌كند ، و آن را با آرامش يقين بكار مي بندند. پارسائي و پرهيز را كه متنعّمان ناز پرورده دشوار مي‌شمارند ، آسان مي‌گيرند ؛ با آنچه نادانان از آن به هراس مي‌افتند ، خو دارند. در دنيا با كالبدي زندگاني مي‌كنند كه روح آن كالبد به محلّ اُعلي وابسته است. اينها جانشينان خداوند بر روي زمين ، و فراخوانندگان به دين خدا هستند. آه ، چقدر مشتاق ديدار آنها هستم ».*15

15‌- « ألَا وَ إنَّ مَنْ أدْرَكَهَا مِنَّا يَسْري فِيهَا بِسِرَاجٍ مُنيرٍ وَ يَحْذُو فِيهَا عَلَي مِثَالِ الصَّالحينَ ، لِيَحُلَّ فِيهَا رِبْقاً ، وَ يُعْتِقَ رقَّاً ، وَ يَصْدَعَ شَعّباً ، وَ يَشْعَبَ صَدْعاً فِي سُتْرَةٍ عَنِ النَّاسِ لَايُبْصِرُ الْقَائِفُ أثَرَهُ ، وَ لَوْ تَابَعَ نَظَرَهُ ، ثُمَّ لَيُشْحَذَنَّ فِيهَا قَوْمٌ شَحْذَ الْقَيْنِ النَّصْبَ. تُجْلَي بِالتَّنْزيلِ أبْصَارُهُمْ وَ يُرْمَي بِالتَّفْسيرِ فِي مَسَامِعِهُمْ ، و يُغْبَقُونَ كَأسَ الْحِكْمَةِ بَعْدَ الصَّبُوح. هان! همانا هر كسي آن روزها را ديد ، به چراغ نورافشان ما در آن سير مي‌كند و بر مثال صالحان در پي آن فتنه مي‌افتد. تا در آن اتّفاقات ، پنهان شده از نظر مردمان – امام غائب (عج) – بند از پاي بگشايد ، بردگان را آزاد سازد ، جمعي را پراكنده نمايد و پراكندگي را گرد آورد. كسي كه در پي او باشد ، اثر او را نمي‌بيند. هيچ اثرشناسي و رديابي از او نشاني بدست نياورد ، هر چند در اين راه بكوشد. در آن رويدادها ، قومي – منتظران و ياران امام مهدي (عج) ذهن و فكرشان صيقلي شده ، همچون صيقل شمشير به دست آهنگر. ديدگانشان به نور قرآن روشن و گوشهايشان به تفسير آن مأنوس. پس از جام خرد و حكمت كه بامداد به آنان مي‌نوشانند ، شبانگاه نيز از آن سيرآب مي‌گردند ».*16

اين احاديث ، نمونه‌اي اندك و قطراتي ناچيز از درياي بيكرانِ جوشيده از اقيانوس ژرف و عميق علم آن امام انس و جان ، اميرِ مؤمنان ، امام علي (ع) در رابطه با فرزند گرامي و بزرگوارشان ، حضرت صاحب‌الامر (عج) مي‌باشد.

پي‌نوشت:

*1- اين كتاب از انتشارات « كتابخانهء عمومي اميرالمؤمنين (ع) » اصفهان مي‌باشد.

*2- بشارة الاسلام: صفحهء 76.

*3- بنابيع المودّة: صفحهء 406.

*4- كمال‌الدّين: صفحهء 303.

*5- بحارالانوار: جلد 51 ، صفحهء 109.

*6- كمال‌الدّين: صفحهء 304.

*7- بحارالانوار: جلد 51 ، صفحهء 115 ؛ و بشارة الاسلام: صفحهء 52.

*8- كمال الدّين: صفحهء 289 ؛ و كفاية الاثر: صفحهء 220.

*9- اُصول كافي: جلد 1 ، صفحهء 271 ؛ و كفاية الاثر: صفحهء 220.

*10- بحارالانوار: جلد 51 ، صفحهء 120.

*11- بحارالانوار: جلد 51 ، صفحهء 112 ؛ و غيبت نعماني: صفحهء 141.

*12- كتاب سُليم بن قيس هلالي [اسرار آل محمّد (ص)]: صفحهء 197.

*13- بشارة الاسلام: صفحهء 80.

*14- كشف‌الحقّ (اربعين خاتون‌آبادي): صفحهء 203.

*15- نهج البلاغه: كلمات قصار ، شمارهء 147 ، ترجمهء دكتر اسدالله مبشّري ، جلد 3 ، صفحهء 360.

*16- نهج البلاغه: خطبهء 150 ، ترجمهء دكتر اسدالله مبشّري ، جلد 2 ، صفحهء 556.

سفیر انتظار - Safir Entezar...
ما را در سایت سفیر انتظار - Safir Entezar دنبال می کنید

برچسب : یاد مهدی(عج), نویسنده : fsafir124 بازدید : 183 تاريخ : پنجشنبه 22 مهر 1395 ساعت: 7:20