شده صبح جمعه من و تو ، دل گرفتار روی ماهت شد
اسیر آن خال هاشمی و مستمند نیمه نگاهت شد
کدامین صحرا تو خیمه زدی ، تا که آواره سوی آن باشم
گدای دلخسته را بنگر ، سائل خاک خیمه گاهت شد
اسیر دردم نما مهدی ، بیابانگردم نما مهدی
یا ابا صالح (2)
شده صبح جمعه من و تو ، کی شود مولا از سفر آیی
سحر خیز کعبه دل من ، شمع محفل من ، کی ز در آیی
به گرمی دست با کرمت آشنایم کن ، مبتلایم کن
به پیش چشم گدای غریب ، می شود آیا جلوه گر آیی
اسیر دردم نما مهدی ، بیابانگردم نما مهدی
نصیب ما شد پریشانی
شدم همچون تو ، بیابانی
یا ابا صالح (2)
شده صبح جمعه من و تو ، کی شود یارم از سفر آیی
سحر خیز کعبه دل من شمع محفل ، من کی ز در آیی
به گرمی دست باکرمت ، آشنایم کن مبتلایم کن
به پیش چشم گدای غریب می شود آیا جلوه گر گردی
بگو هستی ، در کجا مهدی
به جان زهرا ، بیا مهدی
یا ابا صالح (2)
شده صبح جمعه من و تو ، ای عزیز دلم با وفا مهدی
دلم خواهد همره ره تو شوم ، تا دیار آل عبا مهدی (عج)
بگیری دست مرا ببری ، تا قدمگاه کوثر
مرا در آن کوچه های جفا ، با غمت سازی آشنا مهدی
سحر خیز تربت مادر ، اذان گوی غربت حیدر
اسیر دردم نما مهدی
بیابانگردم نما مهدی
یا ابا صالح (2)
برچسبها: صبح جمعه
+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و یکم اردیبهشت ۱۳۹۶ساعت 9:15 توسط ناصر مهدوی |
سفیر انتظار - Safir Entezar...
ما را در سایت سفیر انتظار - Safir Entezar دنبال می کنید
برچسب : حمعه, نویسنده : fsafir124 بازدید : 185 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 7:27