ياد مهدي (عج) – مهدي (عج) از ديدگاه حضرت امام حسين (ع)

ساخت وبلاگ

از روزيكه انسان بر فراز كرهء خاكي پاي نهاد ، مبارزهء حقّ و باطل در ساده‌ترين شكل آن آغاز گرديد ، و قابيليان ظالم ستمگر در برابر هابيليان مظلوم و حق‌جو صف آرائي نمودند و نبردهاي سختي بوجود آوردند كه در ميان همهء آن نبردها ، واقعهء جگرخراش و جانسوز كربلا از برجستگي‌هاي خاصّي برخوردار است. رهبر حق‌جويان در كربلا ، به دليل اختصاصي بودن حوادث كربلا ، لقب سيّدُ الشُّهَداء يافت و تا ظهور فرزند رشيدش ، حضرت صاحب‌الأمر (عج) ، به عنوان بزرگترين مظلوم تاريخ ياد مي‌شود ، تا ان دست انتقام الهي ظهور كرده و خون جدّ بزرگوارش ، سالار شهيدان ، أباعبدالله الحسين (ع) را از پيروان قابيل و يزيديان طلب نمايد. از اين رو ، ظهور حضرت وليّعصر (عج) با حوادث كربلا رابطهء خاصّي پيدا كرده ، كه از آن جمله است:

1‌- در تمام ايّام مربوط به حضرت صاحب‌الامر (عج) ، زيارت امام حسين (ع) وارد شده است ، مثل شب نيمهء شعبان و شب قَدر.

2‌- آغاز قيام جهاني حضرت صاحب‌الامر (عج) طبق روايات فراواني در روز عاشوراء خواهد بود.

3‌- در بيشتر احاديثي كه از وجود مقدّس رسول اكرم (ص) پيرامون آن مُصلح جهاني وارد شده ، بوسيلهء امام حسين (ع) و با عناويني چون « از تبار پسرم حسين (ع) » ، « از نسل اين پسرم » و « نهمين فرزند پسرم حسين (ع) » معرّفي شده است.

4‌- سفر تاريخي امام حسين (ع) از مكّهء معظّمه به قصد كوفه آغاز شد و به مقصد خود – كه همان برقراري حكومت عدل الهي است – نرسيد ؛ توسّط فرزند رشيد آن حضرت (ع) به مقصد مي‌رسد و پايتخت حكومت جهاني آن حضرت (عج) ، شهر كوفه خواهد بود.

5‌- وجود مقدّس وليّ الله الْأعظم (عج) طبق روايات ، همواره به ياد جدّ بزرگوارش امام حسين (ع) هر صبح و شام اشك مي‌ريزد.

وجود مقدّس اباعبدالله الحسين (ع) نيز همواره به ياد حضرت بقيّة الله (عج) بودند و همواره از ايشان ياد مي‌كردند و به ياد اين فرزند عزيزش كه خون او را همهء مظلومين در طول تاريخ را از ظالمان و ستمگران خواهد گرفت ، سخن مي‌گفتند. لذا علي‌رغم خفقان شديدي كه حكومت بني اميّه در عهد امام حسين (ع) بر حامعهء اسلامي اعمال مي‌كرد ، احاديث فراواني از امام حسين (ع) پيرامون نهضت جهاني آن حضرت (عج) به ما رسيده است كه به نمونه‌هائي از آن بيان مي‌شود:

1‌- از محضر امام حسين (ع) پرسيدند: آيا مهدي (عج) متولّد شده است؟ فرمودند: « لَا ، وَ لَوْ أدْرَكْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أيَّامِ حَيَاتي. نه ، هنوز متولّد نشده است ، ولي اگر من زمان او را درك كنم ، همهء عمر به عمر به او خدمت خواهم كرد ».*1

عين همين سؤال را از امام صادق (ع) نيز پرسيدند ؛ و آن حضرت (ع) نيز همين جواب را عنايت فرمودند. هنگامي كه امام معصوم (ع) در حقّ آن امام منتَظَر بر زبان جاري مي‌نمايد ؛ مقام رفيع ياران آن حضرت كه پيوسته در خدمت آن حضرت (عج) هستند ، آشكار مي‌شود.

2‌- از پيشگاه امام حسين (ع) سؤال كردند: آيا شما صاحب اين امر هستيد؟

فرمودند: « لَا ، وَ لَكِنْ صَاحِبُ‌الْأمْرِ الطَّريدُ الشَّريدُ الْمَوْتُورُ بِأبِهِ ، ألْمُكَنَّي بِعَمِّهِ ، يَضَعُ السَّيْفَ عَلَي عَاتِقِهِ ثَمَانِيَةَ أشْهُرٍ. نه ، من نيستم ؛ بلكه صاحب اين امر كسي است كه از ميان مردم كناره‌گيري مي‌كند و به سرزمين‌هاي دور دست مي‌رود و خون پدرش بر زمين مي‌ماند ، و كُنيهء او به نام عمويش خواهد بود. آنگاه شمشير برمي‌دارد و هشت ما تمام شمشير بر زمين نمي‌گذارد ».*2

بيش از يك هزار و يكصد و هشتاد سال است كه آن موعود الهي از ميان جامعهء اسلامي كناره‌گيري كرده و در سرزمين‌هاي دور كه صعب‌العبور و غير قابل كشت مي‌باشد ، سُكني گزيده است و منتظرانش كه مشتاق اقامهء عدالت و بر پائي حكومت اسلامي هستند ، در انتظار مقدمش لحظه شماري مي‌كنند.

خون به تاحق ريخته شدهء پدران بزرگوارش هنوز بر زمين مانده و منتظر اقامهء انتقام و گرفتن قصاص ، توسّط آن دست قدرت الهي مي‌باشد.

بسيار تأثّرآور و اعجاب‌انگيز است كه خاندان امامت ناچار بودند ولادت با سعادت آن موعود الهي را از عمويش كه با دستگاه خلافت حشر و نشر ، همكاري داشت ؛  نيز پوشيده بدارند. لذا به هنگام شهادت امام حسن عسكري (ع) ، برادرش جعفر كذّاب نمي‌دانست كه برادرش فرزندي دارد ؛ تا هنگامي كه براي نماز بر جنازهء مطهّر امام (ع) ايستاد و حضرت صاحب‌الأمر (عج) با گامهائي استوار نزديك آمد و دست ردّ بر سينهء او زد و فرمود: « عموجان! من براي نمازِ پدرم از تو شايسته‌تر هستم ».

در ترجمهء حديث ، تعبير « ألْمُكَنَّي بِعَمِّهِ » به صورت « كُنيهء او به نام عمويش خواهد بود » ترجمه شده است ؛ زيرا عموي ايشان ، « جعفر » است ، پس كُنيهء ايشان « ابوجعفر » خواهد بود. ولي بعضي از منتظران و شيفتگان دلسوخته ، آن را به صورت « پنهان شده از عمويش » ترجمه نموده‌اند.

البتهء كُنيهء معروف و مشهور حضرت وليّعصر (عج) « ابوالقاسم » است ، ولي كنيهء ديگر ايشان « ابوجعفر » مي‌باشد ، همانگونه كه امام باقر (ع) مي‌فرمايد: « ‌پدر و مادر من فداي آن كسي كه همنام و هم كُنيهء من است »*3 ؛ و مي‌دانيم كه كُنيهء امام باقر (ع) ابوجعفر بوده است.

3‌- شُعيب بن ابي‌حمزه مي‌گويد: به خدمت امام حسين (ع) شرفياب شدم و پرسيدم: آيا شما صاحب اين امر هستيد؟

فرمود: نه!.

پرسيدم: آيا پسرِ شما صاحب اين امر است؟!

فرمود: نه!.

پرسيدم: آيا پسرِ پسرِ شما صاحب اين امر است؟!

فرمود: نه!.

گفتم: پس چه كسي صاحب اين امر است؟!

فرمود: « ألَّذي يَمْلَآءُهَا عَدْلاً ، كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً ، عَلَي فِتْرَةٍ مِنَ الْأئِمَّةِ يَأتي كَمَا أنَّ رُسُولُ اللهِ صَلَّي اللهِ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ، بُعِثَ عَلَي فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ. صاحب اين امر كسي است كه روي زمين را پُر از عدالت خواهد كرد ، آنچنانكه پُر از ستم شده است. او به هنگام فترت ائمّه (ع) خواهد آمد ؛ چنانكه رسول اكرم (ص) در زمان فترت پيامبران برانگيخته شد ».*4

4‌- دوازده مهدي از ما هست كه نخستين آنها عليّ بن ابيطالب (ع) ، و آخرين آنها نهمين فرزند من است كه او قائم به حقّ است. خداوند زمين مرده را بوسيلهء او زنده مي‌كند و دين حقّ را بر تمام اديان پيروز مي‌گرداند. لَهُ غَيْبَةٌ يَرْتَدُّ أقْوَامٌ وَ يَثْبُتُ عَلَي الَّذينِ فِيهَا آخَرُونَ ، فَيُؤْذَوْنَ وَ يُقَالُ لَهُمْ: مَتَي هَذَا الْوَعْدُ إنْ كُنْتُمْ صَادِقينَ. أمَّا إنَّ الصَّابِرَ فِي غَيْبَتِهِ عَلَي الْأذَي وَالتَّكْذيبِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِ بِالسَّيْفِ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللهِ صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ و آلِهِ. براي او غيبتي است كه گروهائي در آن از دين برمي‌گردند و گروهائي ديگر بر آئين خود استوار مي‌مانند و در اين راه آزارها مي‌بينند ، و به آنها گفته مي‌شود: "اين وعده كي واقع خواهد شد ، اگر شما راستگو هستيد؟!" آنانكه بر اين آزارها و تكذيبها صبر كنند ، مانند كسي هستند كه شمشير بدست گرفته ، در پيشاپيش رسول اكرم (ص) جهاد كند ».*5

5‌- « لِصَاحِبِ هَذَا الْأمْرِ غَيْبَتَانِ ، إحْدَاهُمَا تَطُولُ حَتَّي يَقُولَ عَلَي مَوْضِعِهِ أحَدٌ مِنْ وَليٍّ وَ لَا غَيْرِهِ إلَّا الْمُوْلَي الَّذي يَليّ أمْرَهُ. براي صاحب اين اَمر دو غيبت است كه يكي از آنها طولاني مي‌شود كه گروهي مي‌گويند: مرده است! برخي گويند: كشته شده است ، و بعضي گويند: رفته است. اَحدي از دوستان از اقامتگاه او آگاه نمي‌شود ؛ مگر خدمتگذاري كه متصدّي اُمور اوست ».*6

6‌- « فِي التَّاسِعِ مِنْ وُلْدي سُنَّةٌ مِنْ يُوسُفَ ، وَ سُنَّةٌ مِنْ مُوسَي بّنِ عِمْرَانَ ؛ وَ هُوَ قَائِمُنَا أهْلَ الْبَيْتِ ، يَصْلِحُ اللهُ أمْرَهُ فِي لَيْلَةٍ وَاحِدَةٍ. نهمين فرزند من نشاني از حضرت يوسف (ع) و نشاني از حضرت موسي بن عمران (ع) دارد. او قائم ما اهلبيت (ع) است كه خداوند امر ظهورش را در يك شب فراهم مي‌كند ».*7

ديدگان نگران حضرت يعقوب (ع) سرانجام به ديدار جمال نيكوي حضرت يوسف (ع) روشن گرديد و فروغ از دست رفته‌اش به او بازگشت. انشاءالله روزگاري كه ديدگان نگران ، مشتاق و اشكبار يوسف گمگشتهء قران و اهلبيت (ع) بزودي با زيارت جمال نوراني حضرت صاحب‌الامر (عج) روشن شود و قلوب مضطرب شيعيان منتظر با استقرار حكومت عدل الهي و احقاق حقّ اهلبيت (ع) آرامش مي‌يابد و ديدگان بي‌فروغ آنان منوّر و روشن مي‌گردد. پيشواي صالحان و رهبر بندگان مؤمن خداوند با عصاي حضرت موسي (ع) مي‌آيد و حكومت ظالمان و جائران را براي هميشه نابود مي‌كند و مظلومين و به ضعف كشيده شدگان را عزّت مي‌بخشد ؛ آنان را از يوغ پيروان فرعون ، و تابعيّت انديشه‌هاي سامري و گوساله‌اش نجات مي‌دهد.

7‌- « إنَّ لِلَّهِ مَائِدَةً بِقَرْقِيسَا ، يَطَّلِعُ مُطَّلِعٌ مِنَ السَّمَاءِ ، فَيُنَادي: يَا طَيْرَ السَّمَاءِ! وَ يَا سِبَاعَ الْأرْضِ! هَلُمُّوا إلَي الشَّيَعِ مِنْ لُحُومِ الْجَبَّارينَ. خداي متعال يك سفرهء گسترده و يك مهماني عمومي در قرقيسا دارد كه مُنادي آسماني بانگ بر مي‌آورد: اي پرندگان آسمان! اي درندگان بيابان! بيائيد تا با گوشت ستمگران شكم خود را سير كنيد ».*8

آري ؛ ستمكاراني كه چون زالو خون بيچارگان را مي‌مكند و حقوق بينوايان را لگدمال مي‌كنند و ملّتهاي محروم را در صف انتظار براي مرگ مي‌نشانند ، يك چنين روزي دارند كه پرندگان و درندگان از جسدهاي آنها ارتزاق كرده و انتقام مظلومان را از آنها مي‌گيرند.

در حكومت حضرت صاحب‌الامر (عج) هيچ ظالم و مظلومي وجود ندارد ؛ زيرا تمام ظالمان از روي زمين محو شده‌اند و تمامي انسانهاي روي زمين كه رعيّت حكومت الهي هستند ، انسانهاي مؤمني هستند كه به عدالت رفتار مي‌كنند ، و عدالت هم سيماي حكومت صالحان است. گنجهاي نهفتهء زمين ظاهر مي‌شود و آسمان بركاتش را نازل مي‌كند. تمام نقاط روي زمين زير كشت محصول مورد نياز مي‌رود و هيچ گرسنه‌اي بر روي زمين باقي نمي‌ماند ، و احدي زكات و صدقه از كسي نمي‌پذيرد ؛ زيرا همهء افراد به فضل پروردگار بي‌نياز شده مي‌شوند.

8‌- امام حسين (ع) در بارهء روزگار حكومت حضرت صاحب‌الامر (عج) فرمودند: « انفاق و احسان كنيد. سوگند به خدائي كه دانه را شكافت و انسان را آفريد ؛ روزي خواهد رسيد كه ديگر براي انفاق يك درهم و يا يك دينار ، محلّي پيدا نشود ».*9

در بسياري از روايات آمده است كه احدي از مردم زكات را نمي‌پذيرند و خود را مستحقّ دريافت زكات نمي‌دانند. مردم زكات را در طَبَقهائي قرار مي‌دهند و در كنار شوارع و خيابانها مي‌گذارند كه هر كس مايل باشد ، از آن بردارد ؛ و اين بخاطر سطح رفاه و همچنين شدّت ورع و تقواي انسانهاي آن دوره كه همگي مسلمان و از شيعيان اميرالمؤمنين (ع) مي‌باشند ، است.

9‌- « قَائِمُ هَذِهِ الاُمَّةِ التَاسِعُ مِنْ وُلْدي صَاحِبُ‌الْأمْرِ ، وَ هُوَ الَّذي يُقَسِّمُ ميرَاثُهُ وَ هُوَ حَيٌّ. قائم اين امّت (عج) ، نهمين فرزند من است كه او صاحب اين اَمر است ، و ميراثش تقسيم مي‌شود ؛ در حاليكه او زنده است ».*10

بعد از شهادت امام حسن عسكري (ع) ، برادر ايشان ، جعفر كذّاب با كمك و دستياري خليفهء عبّاسي اموال آن حضرت (ع) را تقسيم كرد و براي وارث حقيقي حصّه و سهمي تعيين نكرد.

10‌- « لِلْمَهْديُّ خَمْسُ عَلَاماتٍ: ألسُّفْيَاني ، وَالْيَمَاني ، والصِّيحَةُ مِنَ السَّمَاءِ ، وَالْخَسْفُ بِالْبَيْدَاءِ ، وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِّيَةِ. براي مهدي (عج) پنج علامت است: خروج سُفياني ، خروج يماني ، بانك و صيحهء آسماني ، خَسْف سرزمين بَيداء ، و قتل نفس زكيّه ».*11

11‌- حارث بن مغيره مي‌گويد: به خدمت امام حسين (ع) شرفياب شدم و عرض كردم: حضرت مهدي (عج) را به چه نشانه‌هائي بشناسيم؟

فرمود: « بِمَعْرِفَةِ الْحَلَالِ وَالْحَرَامِ وَ بِحَاجَّةِ النَّاسِ إلَيْهِ وَ لَا يَحْتَاجُ إلَي أحَدٍ. با شناخت احكام و معارف دين از حلال و حرام ، و نياز همگان به او ، و بي‌نيازي او از همه ».*12

12- يحيي بن يعمن مي‌گويد: در حدمت امام حسين (ع) بودم كه مرد عربي وارد شد و سؤالاتي كرد و امام (ع) پاسخ فرمود ؛ تا اينكه پرسيد: اي فرزند پيامبر (ص)! به من بگو تعداد امامان بعد از پيامبر (ص) چند نفر است؟

امام (ع) فرمود: دوازده نفر هستند به تعداد نقباي بني اسرائيل.

گفت: آنها را نام ببر!

امام حسين (ع) سرش را پائين انداخت و بعد از لحظه‌اي فرمود: «‌ اي برادر عرب! امام و جانشين رسولخدا (ص) اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (ع) است. سپس برادرم حسن (ع) ، آنگاه من ، و نُه نفر از فرزندان من: پسرم علي (ع) ، پسرش محمّد (ع) ، پسرش جعفر (ع) ، پسرش موسي (ع) ، پسرش علي (ع) ، پسرش محمّد (ع) ، پسرش حسن (ع) ، و بعد از او ، مهدي (عج) كه نهمين فرزند من است ؛ در آخرالزّمان دين را بر يا مي‌دارد ».

آنگاه مرد عرب برخاست و اين ابيات را خواند:

مَسَحَ النَّبيُّ جَبينَهُ ، فَلَهُ بَريقٌ فِي الْخُدُودِ.          أبَوَاهُ مِنْ أعْلَي قُرَيْشٍ وَ جَدُّهُ خَيْرُ الْجُدُودِ.

پيامبر رحمت پيشاني خود را مَسح كرد  و نور پيامبر (ص) از گونه‌هايش مي‌درخشيد. پدر و مادرش از قلّهء رفيع قريش هستند و جدّ بزرگوارش شريف‌ترين جدّ انساني است.*13

پي‌نوشت:

*1- عقد الدُّرَر: صفحهء 160.

*2- كمال الدّين: صفحهء 318.

*3- بحارالانوار: جلد 51 ، صفحهء 139.

*4- عقد الدُّرر: صفحهء 159.

*5- كمال الدّين صدوق: صفحهء 317 ؛ و بحارالانوار: جلد 51 ، صفحهء 133.

*6- عقد الدُّرر: صفحهء 134.

*7- المحجَّة البَيضاء: جلد 4 ، صفحهء 338.

*8- عقد الدُّرر: صفحهء 87.

*9- عقد الدُّرر: صفحهء 171.

*10- اعلام الوري: صفحهء 410.

*11- عقد الدُّرر: صفحهء 111.

*12- منتخب الأثر: صفحهء 309.

*13- كفاية الأثر: صفحهء 234.

سفیر انتظار - Safir Entezar...
ما را در سایت سفیر انتظار - Safir Entezar دنبال می کنید

برچسب : یاد مهدی(عج), نویسنده : fsafir124 بازدید : 320 تاريخ : پنجشنبه 22 مهر 1395 ساعت: 7:20