قوانین و حدود و سنتهائی که بر دستانِ غیرِ اهلبیت (ع) جاری میشود - اگرچه عمل خیری باشد - پذیرفته نیست.!
حضرت مولانا امام امیرالمؤمنین علی (ع) فرمود: خداوند برای علم ، اهلی را قرار داده و بر بندگان ، اطاعت از آنها را با این آیه واجب نموده: «خدا را اطاعت کنید و پیامبر و صاحبان امر از میان خودتان را اطاعت کنید [سورۀ نساء: آیه ۵۹]» و با این سخنش: «و اگر آن را به پیامبر و صاحبان امر خود ارجاع دهند، قطعاً کسانی که از آنها طلب فهم کردهاند پاسخ آن را میدانند [سورۀ نساء: آیه ۸۳]» و با این سخنش: «تقوای الهی پیشه کنید و همراه با راستگویان باشید [سورۀ توبه: آیه ۱۱۹]» و با این سخنش: «تأویل آن را جز خدا و راسخان در علم کسی نمیداند [سورۀ آل عمران: آیه ۷]» و با این سخنش:«و به خانهها از درِ آنها وارد شوید سورۀ بقره: آیه ۱۸۹]» منظور از خانهها، خانههای علم است که خداوند نزد پیامبران به امانت سپرده و درهای این خانهها اوصیاء هستند. پس هر عملی از کارهای خیر بر دستی غیر از دستان اوصیاء جاری شود و پیمانها و حدود و قوانین و سنتها و معالم دینشان مردود است و پذیرفته نیست و اهل چنین عملی، گرچه مشمول صفت ایمان باشند، در جایگاه کفرند.
منبع:
احتجاج: جلد ۱ ، صفحات ۵۸۱ و ۵۸۲.
حضرت مولانا حضرت امام سجاد (ع) فرمودتد: إن دين الله عزّ و جلّ لا يصاب بالعقول الناقصة و الآراء الباطلة و المقاييس الفاسدة؛ و لا يصاب إلا بالتسليم. فمن سلم لنا سلم، و من اقتدى بنا هدي، و من كان يعمل بالقياس و الرأي هلك.
قطعاً دین خدای عزّ و جلّ را نمیتوان با عقلهای ناقص و نظرات باطل و قیاسهای فاسد دریافت ؛ و فقط با تسلیم میتوان بدان رسید. پس هر کس تسلیم ما شد ، سالم میماند ؛ و هر که به ما اقتداء کند ، هدایت یابد ؛ و هر که عمل به قیاس و فکر خود کند ، هلاک میشود.
من وجد في نفسه شيئا مما نقوله أو نقضي به حرجا كفر بالذي أنزل السبع المثاني و القرآن العظيم و هو لا يعلم
هر کس در نفسش نسبت به آنچه ما آن را میگوئیم یا حکم میکنیم ، سنگینی [اشکال] مییابد ، کفر ورزیده به کسی که سوره سبع المثانی و قرآن عظیم را نازل کرده ، در حالیکه خود نمیداند.
منبع:
کمال الدين و تمام النعمة: جلد ۱ ، صفحه ۳۲۴.
وَ رُوِيَ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَيْهِ السَّلاَمُ) فَوَرَدَ عَلَيْهِ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ اَلشَّامِ ... ثُمَّ قَالَ: يَا يُونُسُ لَوْ كُنْتَ تُحْسِنُ اَلْكَلاَمَ كَلَّمْتَهُ ؛ قَالَ يُونُسُ: فَيَا لَهَا مِنْ حَسْرَةٍ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ سَمِعْتُكَ تَنْهَى عَنِ اَلْكَلاَمِ وَ تَقُولُ وَيْلٌ لِأَصْحَابِ اَلْكَلاَمِ يَقُولُونَ هَذَا يَنْقَادُ وَ هَذَا لاَ يَنْقَادُ وَ هَذَا يَنْسَاقُ وَ هَذَا لاَ يَنْسَاقُ وَ هَذَا نَعْقِلُهُ وَ هَذَا لاَ نَعْقِلُهُ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَيْهِ السَّلاَمُ): إِنَّمَا قُلْتُ وَيْلٌ لِقَوْمٍ تَرَكُوا قَوْلِي بِالْكَلاَمِ وَ ذَهَبُوا إِلَى مَا يُرِيدُونَ.
حضرت امام صادق (علیه السلام) به یونس بن یعقوب فرمود: اى يونس! اگر علم كلام خوب مىدانستى با او سخن مىگفتى ، يونس گويد: من گفتم: واى و افسوس! قربانت گردم من شنيدم كه شما از علم كلام نهى مىنمودى و ميفرمودى: واى بر أصحاب علم كلام ؛ زيرا مىگويند اين درست مىآيد و اين درست نمىآيد، اين به نتيجه مىرسد [و آن نمىرسد]، اين را مىفهميم و اين را نمىفهميم!!.
حضرت فرمود: من گفتم: واى بر گروهى كه گفتهام را رها كنند و دنبال خواستۀ خود بروند.
منبع:
الاحتجاج: جلد ۲ ، صفحه ۳۶۴.
پینوشت:
در احادیث معتبر و مستفیض این معنا مسلم است که پیروان کودتای سقیفه اگر صبح تا شب عبادت کنند و کار خیر کنند، خداوند از ایشان قبول نمیکند ، مگر زمانیکه خداوند را از همان راهی که که خود بدان امر نموده ، وارد شوند و ولایت حجتهای الهی را بپذیرند.
این حالا اعمال و عبادت فردی است چه رسد به حکمرانی بر مردم که احتمال پایمال شدن حق مردم بدلیل عدم نصوص شرعی درباره شیوۀ حکمرانی، احکام خلاف نظر شارع بسیار رخ میدهد.
حضرت امام عصر (علیه السلام) حاضرند و صرفاً از انظار غائب ، و بما خبر معتبری نرسیده که ایشان تمام وظایفش از جمله خلافت و حکومت را به فرد یا افراد دیگری تفویض کرده باشند ؛ و احادیث این موضوع را نمیتوان از پیش خود قید زد که مربوط به دورۀ خاصی است ، یا برای فرد یا افراد خاصی استثناء میباشد.!
چگونه ممکن است دو قلب در یک سینه قرار داشته باشد؟!
عن ابن قولويه ، عن أبيه ، عن سعد ، عن ابن عيسى ، عن ابن فضال عن عاصم بن خميد ، عن الثمالي ، عن جيش بن المعتمر قال: دخلت على أمير المؤمنين علي بن أبي طالب (علیهما السلام) و هو في الرحبة متكئ فقلت: السلام عليك يا أمير المؤمنين و رحمة الله و بركاته ، كيف أصبحت؟
قال: فرفع رأسه و رد علي و قال: أصبحت محبا لمحبنا ، و مبغضا لمن يبغضنا ، إن محبنا ينتظر الروح والفرج في كل يوم و ليلة ، و إن مبغضنا بنى بناء فأسس بنيانه على شفا جرف هار ، كفان بنيانه هار فانها ربه في نار جهنم ، يا أبا المعتمر إن محبنا لا يستطيع أن يبغضنا ، قال: و مبغضنا لا يستطيع أن يحبنا إن الله تبارك و تعالى جبل قلوب العباد على حبنا ، و خذل من يبغضنا ، فلن يستطيع محبنا يبغضنا ، و لن يستطيع مبغضنا ، و لن يستطيع مبغضنا يحبنا ، و لن يجتمع حبنا و حب عدونا في قلب أحد «ما جعل الله لرجل من قلبين في جوفه» يحب بهذا قوما و يحب بالاخر أعدائهم.
ابوحمزه ثمالی از جیش بن معتمر نقل میکند که گفت: بر حضرت مولانا امام امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیهما السلام) ، وقتی که حضرت در رحبه به چیزی تکیه داده بود ، وارد شدم و گفتم: السلام علیک یا امیرالمؤمنین و رحمة الله و برکاته ، صبح شما چگونه است؟
میگوید: حضرت سر خود را بلند کردند و جواب سلام مرا دادند و فرمودند: صبح کردم در حالیکه دوستدار کسانی هستم که بما محبّت دارند و دشمن کسانی هستم که ما را مبغوض دارند.
بدرستی که دوستداران ما هر روز و شب منتظر روح و فرج هستند ، و دشمنان ما هم بنائی را پایهگذاری کردهاند ، پس بنای خویش را بر لب سیلگاهی نهادهاند که فرو ریختنی است ؛ پس مثل اینکه اساس و بنیان آن فرو ریخته و سقوط کرده ، پس با او در جهنم سقوط میکند.
ای ابالمعتمر بدرستیکه محبّ ما ، استطاعت برای بغض ما را ندارد و دشمن ما استطاعت برای محبّت ما را ندارد و بدرستیکه خداوند تبارک و تعالی قلبهای بندگان را بر محبّت ما همچون کوهی استوار کرده است و دشمنان ما را رها کرده و از حیطه بندگان جدا و آنها را بییاور گذارده است. پس هرگز دوستدار ما قدرت بر بغض ما را ندارد و هرگز دشمن ما توانایی محبّت ما را ندارد و هرگز محبّت ما و محبّت دشمن ما در یک قلب هیچکس جمع نمیشود ، چرا که خداوند برای یک شخص در سینهاش دو قلب قرار نداده است که با یکی از آن دو ، قومی را دوست بدارد و با دیگری هم دشمنان همان قوم را دوست بدارد.
منبع:
بحارالأنوار ، علامه مجلسی [ط مؤسسةالوفاء]: ج ۶۸ ، ص ۳۸.
http://lib.eshia.ir/11008/68/38
بر دشمن صاحب الزمان (عج) لعنت سفیر انتظار - Safir Entezar...
ما را در سایت سفیر انتظار - Safir Entezar دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : fsafir124 بازدید : 50 تاريخ : دوشنبه 23 مرداد 1402 ساعت: 11:05