توصیه و سفارشات حضرت امام جعفر صادق (ع) به جناب عبدالله بن جندب (ره)

ساخت وبلاگ

حضرت امام جعفر صادق‌ (ع) در توصیه و سفارشات خود به جناب عبدالله بن جندب[1] فرمودند:
ای عبداللَّه! ابلیس (لع) دامهای خود را در این سرای فریب گسترده و هدفش از آن چیزی جز دستیابی به دوستان ما نیست، ولی سرای دیگر به دیدۀ آنان چنان پرجلال است که هیچ چیزی را جایگزین آن نسازند.
آه، آه بر دلهائی که سرشار از روشنایی است و دنیا از دیدگاه آنان تنها مانند مار گزندۀ خوش خط و خال و دشمنی بی‌زبان است. آنان با خدا اُنس دارند و از آنچه خوشگذران‌‌‏ها به آن عادت کرده‌‏اند، گریزان می‌باشند. به یقین، اینان دوستان من‏ هستند که بخاطر آنها هر فتنه‌‏‌ای ریشه‌‌کن شود و هر بلائی برطرف گردد.

ای پسر جندب! لازم است هر مسلمانی که با ما آشنا است ، در هر شبانه‌‌روز به ارزیابی خود پردازد و خود نگهبان نفس خویش باشد. اگر در کارنامۀ خود کردار نیکی دید، در صدد افزودن به آن باشد ، و اگر گناهی مشاهده کرد ، از آن آمرزش بخواهد تا روز قیامت خوار نگردد. خوشا بحال بنده‌‌‏ای که بر خطاکارانی که از نعمت‌ها و خوشی‌های دنیا برخوردار شده‌‏اند ، غبطه نبرد.
خوشا بحال بنده‌‏‌ای که دنبال آخرت باشد و برای بدست آوردن آن بکوشد. خوشا بحال کسی که آرزوهای دروغین سرگرمش نسازد.
رحمت خدا بر کسانی باد که چراغی روشن و روشنگر بودند ؛ آنانکه با کردارهای شایستۀ خود و با نهایت تلاش خویش ، مردم را بسوی ما خواندند. اینان مانند کسانی نیستند که به افشاگری رازهای [ناگفتنی‏] ما می‌پردازند.

ای پسر جندب! مؤمنان آنانی هستند که از خدا می‌ترسند و نگرانند که آنچه از هدایت الهی نصیبشان گشته را از دست بدهند ؛ هرگاه خدا و نعمت‌‌هایش را یاد کنند ترسان و نگران شوند و چون آیات الهی بر آنان خوانده شود، بر اثر نفوذ قدرت خدا که در قرآن متجلی شده، ایمانشان افزایش یابد و بر پروردگارشان توکل نمایند.

ای پسر جندب! دیری است که جهل جان یافته و بنیانش نیرومند گشته و این برای آن است که مردم، دین خدا را بازیچۀ خود ساخته‌‌‏اند ، تا ‌جائیکه هر کس در ظاهر با عملش قصد تقرّب به خدا را دارد، در واقع چیزی غیر از خدا را قصد می‌کند و همین‌‌‏ها ستمکاران هستند.

ای پسر جندب! اگر شیعیان ما ثابت قدم باشند ، فرشتگان با آنان دست می‌دهند و ابرها بر سرشان سایه می‌افکند و مانند درخشندگی روز می‌درخشند و از آسمان و زمین ، روزی نصیبشان گردد و چیزی از خدا درخواست نکنند ، مگر آنکه به آنان داده می‌شود.

ای پسر جندب! در باره گناهکاران هم‌کیش خود جز سخن خیر، چیزی مگو و همگی از خدا درخواست کنید تا توفیق نصیبشان فرماید و دعا کنید تا به توبه رو آورند. پس هر کس در مسیر ما باشد و ما را دوست بدارد و با دشمن ما دوستی ننماید و آنچه را می‌داند بگوید و در مورد آنچه نمی‌داند یا فهمیدنش برایش دشوار است، اظهار نظر نکند، چنین فردی به بهشت راه خواهد یافت.

ای پسر جندب! آن‌کس که فقط بر کردار خود تکیه نماید، نابود خواهد شد و آن‌کس که با تکیه بر رحمت و بخشش الهی گستاخ شود و دست به گناه زند ، نجات نخواهد یافت.

ابن جندب پرسید: پس چه افرادی نجات خواهند یافت؟!

امام(ع) فرمود: آنانکه بین بیم و امید هستند ؛ گمان می‌کنی که در اثر شوق به ثواب و ترس از کیفر ، گویا دلشان در چنگال پرنده‌‌‏ای قرار گرفته است.

ای پسر جندب! هر کس می‌خواهد که خداوند حوری بهشتی را به همسریش درآورده و تاجی نورانی بر سرش گذارد ، باید برادر مؤمن خود را خوشحال کند.

ای پسر جندب! شب‌ها کمتر بخواب و روزها کمتر سخن بگو ؛ زیرا هیچیک از اعضای بدن انسان، کم‌‏سپاس‌‏تر از دیده و زبان نیست؛
مادر سلیمان (ع) به فرزندش گفت: فرزندم! از خواب [زیاد] بپرهیز؛ زیرا در آنروزی که مردم به اعمال خود نیازمندند، تو را دست خالی خواهد گذاشت.

ای پسر جندب! شیطان (لع) دام و قلّابی دارد که با آنها شکار می‌کند ؛ پس مراقب باشید تا گرفتار دام و قلّاب‌‌‌هایش نشوید.

ابن جندب پرسید: دام‌‌‌های شیطان چیست؟!
امام (ع) فرمود: امّا دامهای او، جلوگیری از نیکی با برادران است، و قلّاب‌‌های شکارش، خوابیدن در زمانی است که باید نمازهای واجب خود را در آن زمان بخواند.
آگاه باشید! براستی که خداوند، عبادتی بالاتر از گام برداشتن در راه رسیدگی و دیدار با برادران ندارد. وای بر فراموش‌‌کنندگان نمازها و خفتگان در خلوتگاه‌‌‌ها و مسخره‌‌کنندگان خدا و نشانه‌‌هایش در روزگار ضعف دین و ایمان!
آنان مصداق این آیه هستند که «لا خَلاقَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ وَ لا یکلِّمُهُمُ اللَّهُ‏ ... یوْمَ الْقِیامَةِ وَ لا یزَکیهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ‏»؛[2] «آنان را در آخرت بهره‌‏‌ای نیست؛ و خدا روز قیامت با آنان سخن نمی‌گوید و به آنها نگاه نمی‌کند و پاکشان نمی‌گرداند و آنان عذابی دردناک خواهند داشت».

ای پسر جندب! هر کس شب را به روز رساند و دغدغه‌‌اش چیزی جز آزادسازی خویشتن باشد، مسئلۀ بزرگی را کوچک شمرده و سود ناچیزی را از پروردگارش درخواست کرده است. و هر کس به برادرش خیانت ورزد، او را تحقیر نماید و کینۀ او را بدل گیرد، خداوند دوزخ را جایگاه او سازد. و هر کسی بر مؤمنی حسد ورزد، ایمان در دلش آب می‌شود، آنگونه که نمک در آب حلّ می‌شود.

ای پسر جندب! هر کسی در راستای برطرف‌نمودن نیازهای برادرش گام بردارد، مانند کسی باشد که میان صفا و مروه گام برداشته است، و چنین فردی مانند کسی است که در جنگ بدر و جنگ أحد برای خدا، بخون خود آغشته شده است. خدا هیچ امّتی را دچار عذاب نکرد، مگر هنگامی که به حقّ و حقوق برادران مستمندشان بی‌اعتناء بودند‏.

ای پسر جندب! سلام ما را به شیعیان برسان و به آنان بگو که گرفتار اندیشه‌های انحرافی نشوند؛ زیرا بخدا سوگند، جز با تقوا و تلاش در این دنیا و دلسوزی و همراهی با برادران دینی، نمی‌توان به ولایت ما دست یافت. هر کسی به مردم ستم کند، از شیعیان ما نیست.

ای پسر جندب! شیعیان ما با چند ویژگی شناخته می‌شوند:
- بذل و بخشش به برادران
- گذاردن پنجاه رکعت نماز [واجب و مستحب] در شبانه‌‌‏روز
- شیعیان ما مانند سگ‌‌ها زوزه نمی‌کشند و مانند کلاغ‌‌ها طمعکار نیستند.
- در پناه دشمنان ما قرار نمی‌گیرند
- اگرچه از گرسنگی بمیرند، باز هم از کسی که به ما کینه‌ می‌ورزد درخواست کمک نمی‌کنند.
- شیعیان ما مارماهی نمی‌خورند
- هنگام وضو ، بر روی کفش‌‌هایشان مسح نمی‌کشند.
- نماز ظهر را اول وقت بخوانند و هیچ ماده مست‌‌‏کننده‌‌ای نمی‌نوشند!

ابن جندب پرسید: چنین شیعیانی را کجا بیابم؟!

امام فرمود: در قلّۀ کوه‌ها و اطراف شهرها ؛ هرگاه وارد شهری شدی از مردم [غافل] سراغ کسی را بگیر که نه آنها با او معاشرت دارند و نه او با آنها! این همان مؤمنی است [که تو دنبالش هستی‏]؛ چنانکه خداوند می‌فرماید:
«وَ جاءَ مِنْ أَقْصَا الْمَدِینَةِ رَجُلٌ یسْعی»؛[3] «و مردی از دورترین نقطه‌‌ی شهر دوان دوان آمد» ؛ بخدا سوگند، او همان حبیب نجّار تنها بود.

ای پسر جندب! همۀ گناهان قابل بخشش است، مگر نارضایتی هم‌کیشانت و همۀ کارهای نیک قابل قبول است، مگر آنچه از روی ریا باشد.

ای پسر جندب! برای رضای خدا به گزینش دوستانت اقدام کن و بریسمان محکم الهی چنگ انداز و در سایۀ هدایت او، نگهبان خود باش تا اعمالت پذیرفته شود؛ زیرا خداوند می‌فرماید: مگر کسی که ایمان بیاورد و کار شایسته نماید و به راه راست رهسپار شود.[4] پس چیزی جز ایمان پذیرفته نشود، و ایمان جز به عمل تحقّق نپذیرد، و عمل جز با یقین صورت نپذیرد، و یقین جز با خشوع امکان‌‌پذیر نیست، و معیار همۀ اینها به هدایت است. پس هر کسی هدایت یافت، کردارش پذیرفته شود و با مهر قبول به ملکوت برآید. خداوند می‌فرماید:
«... وَ اللَّهُ یهْدِی مَن یشَاءُ إِلی‏ صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ»؛[5] «و خدا هر کس را بخواهد به راه راست هدایت کند».

ای پسر جندب! اگر دوست داری که به مرتبۀ همسایگی خداوند جلیل در خانه‌‌اش دست‌‌یابی و کنار او در بهشت مسکن گزینی، باید دنیا در چشم تو خوار شود و مرگ را جلوی چشمان خود قرار دهی و چیزی را برای فردا ذخیره نسازی و بدان آنچه را از پیش فرستی از آن تو است و آنچه را بر جای گذاری بزیان تو است.

ای پسر جندب! هر کسی خود را از دستاورد خویش محروم سازد، آنرا برای دیگری جمع‌‌آوری کرده است. و هر کسی از هوای نفس خود فرمانبرداری نماید، از دشمن خود فرمان برده است. هر کسی به خدا اعتماد کند، خداوند بطور کامل دغدغه‌‌هایش در دنیا و آخرت را برطرف می‌کند و مراقب هرچه در ذهن او نیست هم خواهد بود. هر کسی برای هر بلایی شکیبائی، برای هر نعمتی سپاس و برای هر سختی، راحتی را آماده نساخته است، بطور قطع درمانده شود. هر بلائی که برای فرزند و مال و جانت پیش می‌آید، خود را برای مقابله با آن شکیبا ساز؛ زیرا گاهی خداوند امانت و بخشش خود را بازپس می‌گیرد تا از آن طریق، شکیبایی و سپاسگذاری تو را در معرض امتحان قرار دهد. تا اندازه‌‌ای به خداوند امیدوار باش که تو را به معصیت نکشاند. و چنان از او بترس که از رحمت بیکران الهی ناامید نشوی و فریفتۀ گفتۀ نادان و تعریف و تمجید او نشو که دچار تکبر و گردن‌‌‌فرازی و خودبزرگ‌بینی شوی؛ زیرا برترین کار، عبادت و فروتنی است؛ ثروت خود را تباه مساز در حالیکه به بهسازی مال دیگری می‌پردازی و مرادم آن مالی است که از خود برای دیگری برجا می‌گذاری! به آنچه خداوند برایت روزی کرده قانع باش و جز به آنچه در دستت داری چشم‌ ندوز و آنچه که برایت دست‌‌یافتنی نیست را آرزو مکن؛ زیرا هر کسی قناعت پیشه نماید سیر شود، و هر کسی به قناعت نپردازد، سیر نگردد.
بهرۀ خود را از آخرت برگیر و هنگام توانگری بی‌بند و بار مشو و هنگام تنگ‌دستی بیتابی مکن. نه آنچنان تندخو و سختدل باش که مردم از نزدیک‌‌شدن بتو بیزار باشند، و نه آنچنان نرمخو و سبک باش که آشنایان هم تو را خوار و ذلیل بشمار آورند. با بالادست خود ستیز مکن و زیردست خود را به مسخره مگیر، و در هیچکاری با کارشناسان آن به کشمکش مپرداز و از کم‌‏خردان پیروی مکن و نزد هیچکس خود را فرومایه مساز؛ و با اعتماد به پشتیبانی هیچ شخصی پشت‌‌گرم مباش. در برابر هر کاری دست نگهدار و فکرت را بکار بینداز تا راه ورود و خروج آنرا خوب شناسایی کنی، تا کارت به پشیمانی نینجامد. دلت را مانند خویشاوندی قرار ده که با او شراکت داری و کردارت را چون پدری بدان که در پی پیروی او هستی و نفس خود را مانند دشمنی بدان که در حال جهاد با او هستی و مانند امانتی بدان که باید برگردانی؛ زیرا تو را طبیب نفس خودت ساخته‌‏‌اند و علائم بهبودی را بتو آموخته‌‌‏اند و تو یک دردشناس و درمانگری؛ از این‌رو نیک بنگر که با این نفس خود باید چکار کنی. اگر کسی را از احسان و لطف خود برخوردار ساختی با بسیار منّت نهادن و یادآوری کردن آن، تباهش مساز، بلکه در ادامه‌‌‏اش احسانی بهتر از آن بیاور؛ زیرا چنین رفتاری از نظر اخلاقی، برای تو زیبنده و زیباتر و بطور قطع برای آخرتت نیز مفیدتر است. بر تو باد به سکوت که موجب می‌شود از بردباران بشمار آئی، خواه جاهل باشی و خواه عالم؛ زیرا خاموشی تو در محضر دانشمندان برایت زیور است و در نزد نادانان، پوششی بر نقص‌های تو است.

ای پسر جندب! عیسی بن مریم (ع) به یاران خود فرمود: به نظر شما اگر یکی از شما برادرش را ببیند که جامه‌‏‌اش اندکی از شرمگاه او را نمایان کرده، آیا اقدام به عریان‌‌سازی همۀ شرمگاه او می‌نماید، یا آنچه را که نمایان شده می‌پوشاند؟ گفتند: ما شرمگاه او را با جامه‌‌‏اش می‌پوشانیم. فرمود: هرگز! بلکه تمام آنرا نمایان می‌سازید!
یاران عیسی (ع) دریافتند که این مثلی بود که برای آنها زده شد؛ از این‌رو پرسیدند: ای روح اللَّه! چگونه؟! فرمود: یکی از شما بر عیب برادرش آگاه می‌شود، ولی از پوشاندن آن خودداری می‌نماید. حقیقتی را بشما می‌گویم که آنچه مورد نظر شما است دست‌‌یافتنی نخواهد بود مگر با ترک شهوت. و آنچه که آرزو می‌کنید تحقّق نپذیرد ، مگر با شکیبائی بر دشواری‌ها. از یک نگاه هم بپرهیزید؛ زیرا همان یک نگاه بذر شهوت را در دل بکارد و همان برای فتنه‌‌‌انگیزی بس است! خوشا بحال ‌کسی که دیده‌‌‏اش را در دل نهاد، نه در چشم. ارباب مآبانه بر عیب‌‌‌های مردم ننگرید، ولی بنده‌‌‏وار عیب‌‌های خود را بررسی نمائید. انسان‌ها دو گروه‌‌‏اند: گرفتار و برخوردار از عافیت؛ پس گرفتار را مورد رحمت و محبت قرار دهید، و بجهت برخورداری از عافیت، خدای را سپاس گزارید.

ای پسر جندب! با کسی که با تو قطع رابطه کرده، رابطه برقرار ساز و به کسی که از تو دریغ داشته بذل و بخشش کن، و آن کسی که با تو بدرفتاری نمود با او خوشرفتاری کن و آن‌کس که تو را به باد دشنام گرفت، سلام نثارش کن و در حقّ کسی که با تو دشمنی کند انصاف کن، و از کسی که به تو ستم کرده درگذر، همانگونه که انتظار داری از تو درگذرند؛ پس با نگاهی عبرت‌‌‌پذیر به عفو الهی نسبت بخودت بنگر! آیا نمی‌بینی که آفتابش بر نیکوکاران و بزهکاران می‌تابد و بارانش بر نیکو‌کاران و گناهکاران می‌بارد؟!

ای پسر جندب! در حضور مردم صدقه مده که تو را از نیکان شمارند؛ زیرا اگر چنین خودنمایی کردی مزد خود را بطور کامل دریافت نموده‌‌‏ای، بلکه تلاش کن که اگر با دست راستت بخشیدی، دست چپت از آن آگاه نگردد؛ زیرا آن‌کسی که برای رضای او پنهانی صدقه می‌دهی، در روز رستاخیز که خبردار نبودن مردم از صدقه‌‌دادن تو زیانی را متوجّهت نمی‌سازد، در حضور همۀ مردم تو را پاداش دهد. آهسته سخن بگو؛ زیرا پروردگارت نهان و عیان شما را می‌داند و درخواست نکرده از درخواست شما آگاه است. هنگامی که روزه‏دار هستی از هیچکسی غیبت مکن و روزه‌‏هایتان را آغشته به ستم مساز و مانند کسانی نباش که ریاکارانه برای جلب توجّه مردم روزه می‌‌گیرند؛ صورتشان را تیره می‌سازند، موهایشان را ژولیده و لب و دهانشان را خشک! تا مردم را از روزه‏‌دار بودن خود آگاه نمایند!

ای پسر جندب! تمام نیکی‌ها و تمام بدی‌ها فراروی تو است، ولی هرگز نیکی و بدی را به تمام و کمال جز در آخرت درنخواهی یافت؛ زیرا خدای جلیل و عزیز، تمام نیکی را در بهشت و تمام بدی را در دوزخ قرار داده است؛ چراکه آن دو جاودانه‌‌‏اند. بر آن‌‌کسی که خداوند او را هدایت کرده و به ایمان گرامیش داشته و راه رشد را به وی الهام نموده و به او عقلی نعمت‌‏شناس داده و حکمتی به او ارزانی داشته که امور دینی و دنیوی خود را چاره‌‌سازی نماید، واجب است که خود را وادار به سپاسگذاری خداوند نماید و کفران نعمت نکند و خداوند را یاد نماید و فراموشش نکند و خدا را فرمان برد و از او سرپیچی ننماید؛ برای دیرینه‌‌‏ای که تنها به او حسن نظر داشته و برای نعمت تازه‌‏ای که نصیبش ساخته آن‌‌گاه که او را آفریده است. و برای پاداش شایانی که وعده‌‏‌اش داده و فضل و لطفی که شامل حالش کرده و بیش از توان او که از انجام دادن آن عاجز شود، بر دوش او ننهاده و ضامن شده او را یاری دهد تا برداشتن بار تکالیف بر وی آسان گردد، و باز برای انجام همان تکالیف اندک، یاری‌خواستن از خودش را بر او تجویز فرموده است و با این همه لطف و عنایت خدا، این بنده از فرمان الهی روگردان است! آری، این بنده جامه‌ بی‌اعتنائی به روابط میان خود و پروردگارش پوشیده، گردن‌‌بند هواپرستی را بر گردن خویش آویخته، پیرو شهوات گشته و دنیا را بر آخرت ترجیح داده و او با این‌حال و وضعش، آرزوی باغهای بهشت را در سر دارد! و سزاوار نیست کسی که اعمالش مانند تبهکاران است به جایگاه نیکان چشم طمع دوزد.
اگر آنروز فرا رسد و روز قیامت برپا گردد و هنگامۀ سخت بیاید و خداوند برای داوری میان مردم ترازوی عدل برآویزد و مردم برای حسابرسی حضور یابند، در این موقع است که متوجه می‌شوی برتری و بزرگواری از آن کیست و افسوس و پشیمانی نصیب چه کسی خواهد شد! پس اینک در این دنیا کاری کن تا در سایۀ آن امید کامیابی در آن دنیا را داشته باشی.

ای پسر جندب! خداوند در بعضی از کتاب‌های آسمانی می‌فرماید: «براستی، من نماز کسی را می‌پذیرم که در برابر عظمت من سر فرود آورد، و برای رضایت من، خود را از شهوت‌‌‌ها باز دارد، و روزش را با یاد من سپری کند و بر آفریدگان من بزرگی نفروشد و گرسنه را سیر کند و برهنه را بپوشاند و به مصیبت‌‌دیده مهربانی نماید و غریب را جای دهد. چنین کسی مانند خورشید می‌درخشد و من در تاریکی‌ها برای او نور می‌‌فرستم و در نادانی برای او بردباری در برابر خشم را نصیب سازم و در سایۀ عزّت خود از او پاسداری نمایم و فرشتگانم را محافظ او قرار دهم و آن بنده مرا بخواند و من او پاسخ دهم، از من درخواست نماید به او عطا کنم. چنین بنده‌‌‏ای نزد من مانند باغهای بهشت است که میوه‌‌‏هایش بی‌نظیر و تغییرناپذیر است.

ای پسر جندب! اسلام برهنه است و جامه‌‌‏اش حیاء ، زیورش وقار، مردانگیش کار نیک و ستونش خویشتنداری است. هر چیزی را پایه‌‌‏ای است و پایۀ اسلام دوست داشتن ما اهلبیت (ع) است.

ای پسر جندب! خدای تبارک و تعالی را حصاری است از نور، پیچیده‌ شده به زبرجد و حریر، آراسته به سندس و دیبا، این حصار، میان دوستان و دشمنان ما کشیده می‌شود، و آنگاه که در اثر طولانی بودن توقّف در روز محشر، مغزها جوشان و جانها به گلوگاه روان و جگرها بریان گردد، دوستداران خدا را به آن حصار داخل نمایند و آنان در امان و پناه الهی قرار گیرند. در آنجا هر چه دل خواهد و دیده‌‌‏ها پسندد و لذّت برد، مهیاء است ، و دشمنان خدا [در آن‌روز] خیس عرق شده، هراس بند بند دلشان را پاره کرده و به عذابی که خدا برایشان فراهم نموده بنگرند و بگویند:
«مَا لَنَا لَا نَرَی‏ رِجَالًا کنَّا نَعُدُّهُم مِّنَ الْأَشْرَارِ»؛[6] «ما را چه شده است که مردانی را که ما آنان را از زمره تبه‌‌کاران می‌شمردیم نمی‌بینیم؟»
پس در این هنگام دوستداران خدا به آنان بنگرند و بر آنان بخندند. و این است تفسیر این آیه‌ای که فرمود:
«أَتخَّذْنَاهُمْ سِخْرِیا أَمْ زَاغَتْ عَنهْمُ الْأَبْصَارُ»؛[7] «آیا آنان را در دنیا به ریش‌خند می‌گرفتیم یا چشم‌‌‌های ما بر آنان نمی‌‏افتد؟» همچنین این آیه: «فَالْیوْمَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ مِنَ الْکفَّارِ یضْحَکونَ»«عَلی الْأَرَائک ینظُرُونَ»؛[8] «امروز، مؤمنانند که بر کافران می‌خندند که بر تخت‌‌‌های خود نشسته نظاره می‌کنند».
پس کسی نماند که به مؤمنی از دوستان ما و لو با گفتن کلمه‌‏‌ای یاری کرده باشد، مگر اینکه خداوند او را بیحساب وارد بهشت کند.[9]
مآخذ:
[1]. یکی از اصحاب خاصّ امام صادق (ع) ، امام کاظم (ع) و امام رضا (ع) ، که مورد اعتماد آن ‌حضرات بود.
[2]. سورۀ آل عمران: آیه 77.
[3]. سورة یس: آیه 20.
[4]. برگرفته از چند آیه.
[5]. سورۀ بقره: آیه 213.
[6]. سورۀ صاد: آیه 62.
[7]. سورۀ صاد: آیه 63.
[8]. سورۀ مطففین، آیات 34 – 35.

منبع:
[9]. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول(ص)، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ص 301 –307، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1404ق.

سفیر انتظار - Safir Entezar...
ما را در سایت سفیر انتظار - Safir Entezar دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fsafir124 بازدید : 70 تاريخ : سه شنبه 8 فروردين 1402 ساعت: 18:19